فوکویاما در انتهای هژمونی آمریکا!

 

"اکونومیست"(انگلستان):
نظر فوکویاما در مورد آینده قدرت آمریکا: 
افغانستان نشانه پایان عصر آمریکا نیست. چالش مهم برای موقعیت جهانی آمریکا ، قطبی شدن سیاست در داخل این کشور است.آمریکا تا مدتی طولانی یک قدرت بزرگ باقی می ماند. ولی نفوذش تحت تاثیر وضعیت داخلی و نه سیاست خارجی است.
امریکابه قدرت نظامی  برای تغییرات اساسی  بیش از حد بها داد و برعکس ، تأثیر مدل اقتصادی خود و بازار آزاد بر منابع مالی جهان را دست کم گرفت. 
اوج هژمونی آمریکا تا کمتر از 20 سال پس از سقوط دیوار برلین (1989) تا "بحران مالی 2007-2009" ادامه داشت... 
درجه تک قطبی در آن زمان به شکلی بی سابقه بالا بود. اکنون ولی  جهان به سمت چند قطبی عادی میرود. : نفوذ چین ، روسیه ، هند ، اروپا و دیگر مراکز در حال افزایش است. تاثیر ناشی از افغانستان بر ژئوپلیتیک آمریکا احتمالاً زیاد نیست. آمریکا قبلاً با خروج از ویتنام در سال 1975 متحمل شکست تحقیرآمیزتری شده بود ، اما در کمتر از یک دهه به سرعت سلطه خود را به دست آورد . و اکنون برای مهار توسعه طلبی چین با ویتنام همکاری می کند. 
آمریکا هنوز دارای مزایای اقتصادی و فرهنگی بسیاری است که تعداد کمی از کشورها  می توانند با آن  رقابت کنند... 
مشکل بسیار جدی برای موقعیت جهانی آمریکا مشکل داخلی است: جامعه آمریکا عمیقا دچار تفرقه شده است و نمی تواند در مورد هیچ موضوعی به زبان مشترک برسد. این شکاف از موضوعات سیاسی سنتی مانند مالیات و سقط جنین آغاز شد و اکنون  "متاستاز" داده و به یک جنگ فرهنگی شدید بین دو هویت تبدیل شده است. 
من 30 سال پیش خواسته های گروه های حاشیه نشین را که معتقدند نخبگان به آنها ستم می کنند به عنوان  پاشنه آشیل دموکراسی مدرن نامیدم... 
انتخابات 2020 برای برخی عادلانه ترین انتخابات در تاریخ آمریکا و برای دیگری ، "بزرگترین تقلب" بود که راه را برای ریاست جمهوری غیرقانونی باز کرد. 
در طول جنگ سرد و تا اوایل سال 2000 ، اجماع قوی بین نخبگان آمریکایی در مورد حفظ موقعیت پیشرو در سیاست جهان وجود داشت. جنگ های طاقت فرسا و بی پایان در افغانستان و عراق بسیاری از آمریکایی ها را نه تنها از مناطق مشکل دار مانند خاورمیانه ، بلکه کلا از مداخله های خارجی دلسرد کرده است. امروز تقریبا نیمی از جمهوری خواهان، دموکرات ها را تهدیدی بزرگتر ازروسیه برای شیوه زندگی آمریکایی می دانند. 
تاکر کارلسون ،مجری محافظه کارتلویزیون، به بوداپست رفته از ویکتور اوربان نخست وزیر مستبد مجارستان تمجید می کند. برای راست ها ،"لعنت به لیبرال " مهمتر از حمایت از ارزشهای دموکراتیک است. 
در مورد چین هنوز اجماع بیشتری وجود دارد: جمهوری خواهان و دموکرات ها موافقند که چین تهدیدی است برای ارزش های دموکراتیک. اما این کافی نیست.  حمله احتمالی چین به تایوان به یک آزمایش جدی برای سیاست خارجی آمریکا تبدیل خواهد شد. آیا آمریکا آمادگی دارد تا پسران و دختران خود را برای استقلال این جزیره قربانی کند؟ و یا در صورت حمله روسیه  به اوکرایین جرات درگیری نظامی با روسیه را دارد؟
به گفته جوزف نای ،کارشناس سیاست خارجی ، نفوذ آمریکا به "قدرت نرم" یعنی  جذابیت نهادها و جامعه آمریکایی برای مردم سراسر جهان وابسته است. این جذابیت به میزان قابل توجهی کم شده است. 
شکست مهم سیاسی  دولت جو بایدن در هفت ماه قدرت ، ناتوانی در پیش بینی فروپاشی سریع افغانستان بود. با این حال ، علی رغم همه زشتی هایی که رخ می دهد ، تصمیم برای خروج نیروها ممکن است تصمیم  درازمدت درستی باشد. بایدن با این کار می تواند در آینده توجه خود را به حل مشکلات جدی تر یعنی  روسیه و چین معطوف کند. امیدوارم او این موضوع را جدی بگیرد...
آمریکا دیگر بعید است که موقعیت هژمونیک سابق خود را بازیابد، و نباید هم  برای آن تلاش کند. بلکه باید امیدوار باشند  که به همراه کشورهای همفکر ، نظمی جهانی را که برای ارزشهای دموکراتیک مناسب باشد ، حفظ کند. این که آیا در این امر موفق خواهد شد ، نه به اقدامات کوتاه مدت در افغانستان  ، بلکه به بازگرداندن هویت ملی و هدفمندی در داخل آمریکا وابسته است.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مقاله خیلی خوبی بود استفاده کردم من هم اکنون در امریکا هستم حتی جوانان روشنفکر با زور به بایدن رای دادند به دو دلیل یکی اینکه اورا یکی از طراحان حمله به عراق میدانستند دوم آن خانمی که معاون ترامپ شد یکی از کارگزاران جناح راست حزب دموکرات است
مساله دیگر آنکه دموکرات‌ها ادامه دهنده جنگ سرد هستند امضا محفوظ