مواضع قدرتها در مورد "نظم جهانی"!

 

چین  طرفدار " چند  جانبه گرایی " 
روسیه به دنبال "جهانی چند قطبی" 
آمریکا خواهان "جهانی تک قطبی" 

تارنمای "شورای امور بین الملل روسیه"، به تشریح مواضع قدرت های بزرگ در باره"نظم جهانی" پرداخته است .
ترجمه خلاصه مقاله: 
"دوقطبی جدید و پیامدهای استقرار آن : دیدگاه چین و روسیه ! 
نویسندگان:"آندری کارتونوف": مدیر کل و عضو هیئت رئیسه ش.ا.ب.ر  و  "ژائو خوآشن": استاد موسسه تحقیقات بین المللی دانشگاه فودان، متخصص فروم چین و ش.ا.ب.ر 
تاریخ انتشار: دسامبر 2020 
چین هیچگاه مفهوم " جهان دوقطبی" ، چه به شکل "G2" یعنی همکاری با آمریکا، و چه به صورت تقابل با آن را، به صورت رسمی نپذیرفت. روسیه هم از این دیدگاه که جهان در حال "دوقطبی شدن جدید" است، حمایت نمی کند.(دوقطبی قدیمی: آمریکا وشوروی). تاکید روسیه بر گذار تدریجی نظم جهان تک قطبی آمریکا محور، به سمت نظامی چند قطبی ( ویا چند مرکزی) است. با این وجود در محافل آکادمیک روسیه و چین، روز به روز موضوع شکل گیری سیستمی دوقطبی با شرکت آمریکا و چین ، بیشتر مطرح می شود. 
این موضوع اینک پس از شیوع کرونا هرچه بیشتر در مرکز توجه قرار می گیرد: روابط چین و آمریکا وخیم است.در این میان بحث "دوقطبی شدن" در جهان پس از کرونا، به مساله داغ سیاسی و آکادمیک در جهان سیاست بدل می شود... 
در روسیه برای تعریف "قطب" در صحنه بین المللی بر عناصر سیاسی (نه ارزشی و مادی) تاکید می گردد. این رویکرد، سیاست خارجی روسیه و ابتکارات آن را ، به منظور نمایش قدرت بازتاب می دهد. این در حالی است  که این کشور به طور نسبی با کمبود پشتوانه مادی دست به گریبان است. در مسکو اغلب از این صحبت می شود که آمریکا ، چین و روسیه ، قدرت های برتر جهان هستند. تاکید روسیه بر آن است که پایین بودن آشکار جایگاه مادی روسیه ، می تواند با توانایی سرشار این کشور در قدرت تمرکز بر دستیابی به اهداف خارجی مشخص، بسیج منابع ضرور، آمادگی تامین استراتژی پایدار و بلند مدت در مناطق مختلف و غیره جبران شود. و روسیه می تواند به کمک آن ها پرش هایی بلند تر از قدش داشته باشد...
نظر غالب این است که آمریکا ادعا در مورد هژمونی جهانی را در آینده نزدیک کنار نمی گذارد .پس او "دوقطبی" و یا "چند قطبی" همکاری محور را نخواهد پذیرفت.
در غرب چنین ذهنیتی وجود دارد که در تقابل و رقابت روسیه و آمریکا، هراز چندگاه آرامش و آتش بس برقرار می شود ولی آشتی فقط می تواند بر مبنای "ارزش" های یکسان صورت گیرد. این رویکرد یعنی آن که یکی باید پیروز و دیگری مغلوب شود...
منطق غربی می گوید: یک کشور قدرتمند برای هژمونی تلاش  و با ارزش های آلترناتیو مبارزه می کند. 
منطق چینی ولی می گوید: یک قدرت بزرگ مجبور نیست به یک سیاست یکجانبه گرایانه و تلاش برای کسب هژمونی روی آورد. 
انتخاب چین : 
با فرض این که به لحاظ مادی ، دوقطبی اینک شکل گرفته و چین یکی از قطب های آن است، با این حال از دید چین ، منطقی و بهترین سیاست ، ادامه "رویکرد چندجانبه گرایانه" است. مفهوم "چند جانبه گرایی" به "چند قطبی" نزدیک ولی با آن متفاوت است...
چند جانبه گرایی بر اصل برابری قرار دارد و چند قطبی  سیاست مبتنی بر روابط قدرت های بزرگ است. 
چند جانبه گرایی علایق همه کشورهای ذینفع را مد نظر دارد و بر اساس توازن منافع بنا شده است."چند قطبی" به قدرت اهمیت می دهد و آن را عامل اصلی می داند. 
چند قطبی می تواند با چند جانبه گرایی، هم سازگاری و هم مغایرت داشته باشد... 
چند جانبه گرایی با نیازهای دیپلماتیک چین مطابقت دارد. 
انتخاب روسیه: 
روسیه هرچند  از نظریه "جهان چند قطبی" حمایت می کند، ولی آمادگی پذیرش واقعیت جهان دوقطبی ، به رهبری آمریکا و چین را دارد. 
مسکو در این سیستم جدید جایگاه ویژه و متفاوت از شرکت کنندگان عادی برای خود می بیند که از طریق آن می تواند در تنظیم قواعد بازی حضور داشته باشد... 
دوقطبی شوروی و آمریکا به مدت 40 سال توانست صلح و ثبات جهان را تامین کند...
ولی باید توجه داشت که در گذشته بلوک شوروی و غرب از نظر اقتصادی کاملا مستقل از هم بودند.
امروز با وابستگی متقابل شرق و غرب به یکدیگر، ظهور دوقطبی سیاسی که همه جنبه های اقتصادی ، مالی ، فرهنگی و انسانی روابط بین المللی را تحت تاثیر قرار می دهد، احتمالا عواقب بسیار جدی تری نسبت به جنگ سرد سابق ، برای دیگران خواهد داشت. 
منافع عمومی در این است که از این گزینه چشم پوشی کرده و به سمت یک سیستم بین المللی فراگیر برویم. 
انتخاب آمریکا: 
سیاستمداران آمریکا ، ایجاد شکاف در "اوراسیا" را همیشه پیش شرط هژمونی این کشور دانسته اند. 
در اوایل دهه 70 ، کیسینجر بیش از هرکس دیگری برای بهره گیری از اختلافات پکن و مسکو تلاش کرد. 
آیا "جو بایدن" هم می تواند موفقیت او را تکرار کند؟... 
واشنگتن باید سعی کند مسکو را در تقابل با پکن به سمت خود بکشاند...ولی با جو ضد روسی گسترده در واشنگتن تصور می رود که روابط دو کشور تا سال ها بر اساس تقابل توسعه یابد. 
راه دوم برای آمریکا، انعقاد توافقنامه با پکن برای اعمال فشار به مسکو است. چنین اقدامی طرفداران زیادی در آمریکا دارد...
با این حال چنین معامله ای با چین مستلزم آن است که آمریکا از ادعا و جایگاه برتری خود در روابط جهانی دست بردارد. چنین انقلابی در درک آمریکایی ها به نظر نمی رسد که دست کم تا قبل از انتخابات آینده اتفاق بیافتد. و تا آن زمان روابط واشنگتن و پکن همچنان متشنج باقی خواهد ماند...
آمریکا علاقه ای به احیای قدرت سه گانه چین ،روسیه، آمریکا ندارد. زیرا در این صورت پکن( بخاطر رابطه با روسیه) رهبر و برنده اصلی خواهد بود... 
در شرایط فعلی رویکرد آمریکا " مهار مضاعف" است که در آن چین یک رقیب برابر و روسیه یک کشور سرکش دیده می شود. 
در نتیجه جو بایدن جهان را عملا به یک دوقطبی جدید ژئوپلیتیک نزدیک می کند...
چند جانبه گرایی ، مسیرهمکاری های آینده چین و روسیه: 
در سال های اخیر ،"چند قطبی" هدف مهم همکاری های روسیه و چین بود. اکنون وضع تغییر کرده و چین در حال تبدیل شدن به یکی از دوقطب جدید است... 
امروز هم چند جانبه گرایی می تواند نقش مهمی در توسعه روابط دو کشور داشته باشد، زیرا نقطه مقابل تک قطبی است و با چند قطبی مورد علاقه روسیه تضادی ندارد و فرصت "قدرت بزرگ" شدن را برای روسیه بازمی گذارد... 
روسیه خود از اصل چند جانبه گرایی در روابط بین المللی حمایت می کند و آن را به عنوان پرچم دیپلماسی روسیه برای دفاع از جهان عادلانه و دمکراتیک "چند قطبی " آینده بر دوش دارد. 
چین هم با وجود تغییرات، اهداف مشابهی را دنبال می کند: مقابله با سلطه گر، جلوگیری از مداخله و یکجانبه گرایی، حفظ ثبات استراتژیک جهانی و برقراری نظم عادلانه.

هیچ نظری موجود نیست: