قدرت های بزرگ از رقبایشان میترسند و نه از مردم شان!

 

تنش و ناآرامی های اجتماعی آن زمانی برای دولت مردان خطرناک محسوب می شود، که دشمنان و رقبای جهانی شان یا پشت سر آن ها ایستاده باشند و یا این که بالقوه قادر باشند از این ناآرامی ها بهره گیری کنند. 
تفاوت بین اعتراضات دربلاروس و ایران با فرانسه و آمریکا در همین جاست. 
در یکی، از نارضایتی ها در جهت به ثمر رساندن "انقلاب رنگی" استفاده می شود و در دیگری مردم جان به لب آمده، بدون دخالت خارجی، به خیابان ها می آیند وپس از آن که دیدند کسی "تره" هم برای خواسته هایشان خرد نمی کند، خسته و وامانده ،مهر بی اعتباری دیگری بر"مبارزه سیاسی" می کوبند و به دنبال کارشان می روند. 
این "بن بست" دو دورنما پیش رو دارد: یا رقبای غرب هم دوباره آنچنان توانمند می شوند که بتوانند با حمایت از خواسته های مردم این کشورها، دولت هایشان را به پرداخت هزینه مجبور کنند و یا به تدریج شاهد فروپاشی اجتماعی آن ها خواهیم بود. 
برای نتیجه گیری درست از آن چه درجهان سیاست می گذرد، کافیست که گوش خود را به روی تحلیل های "بی بی سی" و"سی ان ان" ببندیم و عقل خود را باورکنیم. 
مثلا وقتی ابرقدرتی فقط دریکی از کشورهای همسایه ما، یک میلیون نفر را به خاک و خون کشیده و خبرنگاری را که تنها چند صحنه از این جنایات را برملا کرده ، به زندان افکنده است، ما دیگر مجاز نیستیم که چشم خود را ببندیم و فریب تبلیغات و تحریف آن ها را بخوریم. 
زحمتکشان اروپایی پس از فروپاشی شوروی از دولت های خود پرسیدند: مگر نمی گفتید که بخاطر حفظ امنیت ، مجبورید سالانه صدها میلیارد دلار از مالیات های ما را برای ساختن سلاح های مدرن جهت مقابله با شوروی هزینه کنید؟ پس چرا پس از سقوط این ابرقدرت نه تنها وضعیت زندگی ما بهبود نیافت بلکه تمام دستاوردهای مبارزات مردم، از جمله مزایای بازنشستگی، حق اعتصاب، بیمه های درمانی مناسب و...هم بر باد رفت؟ 
جوابش البته کاملا روشن است: "ما این امتیازها را بخاطر رقابت با شوروی و خنثی کردن زمینه تبلیغات آن ها به شما دادیم. حالا هم بجای این که سر خود را به دیواربکوبید، بروید "مبارزه سیاسی" کنید تا سرتان گرم باشد. انتظار این را ولی نداشته باشید که به دوران خوش آن زمان برگردیم. ما سرمایه داران جهان درحال مسابقه با هم هستیم و شما اگر آزادی و دمکراسی و وطن خود را دوست دارید، درکار ما اخلال نکنید". 
نتیجه اش هم همانطور که می بینید رشد روزافزون شکاف بین غنی و فقیر است. 
روشنفکران غربی، ونه فقط "چپ" ها، حال دیگر خوب می دانند که در سایه جهانی چند قطبی می توانند خواسته های خود را به دولتمردانشان تحمیل کنند. 
"چپ" های مفلوکی هم در این میان وجود دارند که در رویای "پیشاهنگ"ی انقلاب رنگی، صورت خود را با سیلی تولیدات رسانه ای ابرقدرت سرخ نگاه میدارند.

هیچ نظری موجود نیست: