ما شرقی های ساکن غرب!

در دنیای ما کسانی که به عقل و دیده خود اعتماد ندارند، متاسفانه بسیارند. 
در صحنه سیاسی چنین افرادی مخاطبین اصلی رسانه های قدرت هایی هستند که جنایاتشان را به کمک کلاه شعبده بازی "مدیا"، به خرگوش کوچولوی سفید و دوست داشتنی تبدیل می کنند و به دامان همین ساده لوحان می اندازند. بگذریم. 
کسانی که در اروپا زندگی می کنند تصاویر زیر را به کرات در آفیش های تبلیغاتی توی خیابان و مترو و ایستگاه ها دیده اند. 
نکته جالب این تصاویر مشابه، آن است که: 
به یکی که میرسی باید بخندی و مسخره اش کنی. چون سوژه اش به چالش کشیدن سرمایه داری را تداعی می کند. 
و به دیگری که میرسی باید کلاه از سر برداری و در مقابل مثلا مظهر بردباری و آزادی غرب زانو زنی. 
تربیت اروپایی چنان است که دو همجنس گرا را اگر در خیابان ببیند که مانند تصویر، یکدیگر را می بوسند و یا بیشتر، در دل به فرهنگ رواداری و آزادی کشور خود درود می فرستد، هرچند آرزو نمی کند که فرزند خویش را در چنین حالتی ببیند. 
ولی همین فرد چند متر جلوتر اگر من و دوستم را ببیند که وقتی به هم رسیدیم، مطابق رسم و رسوم خود، همدیگر را می بوسیم، در دل به عقب ماندگی ما می خندد. 
درست مانند واکنشی که به تصویر برژنف و هونکر نشان می دهد. 
علتش آن است که قدرت ها با تبلیغ و فرهنگ سازی به مردم یا سربازان خود می آموزند که: هرچه از ماست خوب است. 
چائوشسکو و همسرش اگر به وحشیانه ترین شکل ممکن تیرباران شوند، خوب است چون کشورش به تصرف غرب در می آید. 
یوگسلاوی، لیبی، سوریه، عراق و افغانستان هم اگر صدپاره و ویران شوند، به همین ترتیب. 
ویژگی نسبتا مشترک و زبانزد ایرانی های خارج از کشور آن است که قابلیت "همپیوندی"(اینتگراسیون) بالایی دارند. 
از این رو هرجا که هستند، سعی می کنند که رضایت خاطر میزبان را فراهم آورند و همرنگ جماعت شوند. 
بنابر این در خیابان هم یکدیگر را نمی بوسند. 
مهمتر تر از همه در مقابل تبلیغات برخاسته از ادعاهای سیاسی میزبان غربی در مقابل میهن شان هم به سادگی کرنش می کنند. 
ترک های خارج ، بر اساس تجربه شخصی من، در این زمینه ها گونه ای دیگر عمل می نمایند: 
آن ها هرجا که هستند،"همپیوندی" با خود را حفظ و تقویت کرده ، در بسیاری موارد، فرهنگ و انتظارات میزبان را به چالش کشیده و باج سیاسی نمی دهند. 
به عنوان مثال حتی اگر اردوغان را دوست نداشته باشند، با مخالفت های کشورمیزبان خود علیه او همصدا نمی شوند. 
ترک های غیر مذهبی هم در اروپا برای ایجاد ارتباط با هم وطنان خویش با طیب خاطر به مسجد می روند.  
ایرانی ها برعکس از یکدیگر فرار می کنند. 
شاید نوعی خودباوری ملی در ترک ها و عدم اعتماد به بنفس در ما ، علت این تفاوت هاست. 
در این میان بالا بودن غلظت گرایش به وطن فروشی در بین برخی ایرانیانی که به جای "خائن"، خود را "اپوزیسون" می نامند، و عدم برخورد جدی دیگر هم وطنان با آن ها، از علائم خود باختگی درصد قابل توجهی از هم وطنان است. 
در "اپوزیسون" ما ،افرادی وجود دارند که در دوره های مختلف از حمله نظامی قدرت های خبیث به میهنمان پشتیبانی کرده اند و هنوز هم با عنوان  جعلی "فعال سیاسی" به روی صحنه می روند. 

                                                          

هیچ نظری موجود نیست: