افول غرب و غروب ستاره "اصلاح طلبی"در ایران!

 

رئیس جمهور شدن محمد خاتمی در سال 1376 را شاید بتوان آغاز استقرار"اصلاح طلبی" ،با تعاریف رایج ،درحاکمیت ج.ا، به حساب آورد. 
در این سال خاتمی در مقابل ناطق نوری، کاندید مورد حمایت رهبر ج.ا قرار گرفت. 
درآستانه انتخابات، همه کشورهای اروپایی(بجزیونان)، سفرای خود را به بهانه "حکم دادگاه میکونوس"، از ایران فرا خواندند. این شاید بزرگترین بحران روابط خارجی ایران بعد از انقلاب بود. 
رئیس جمهوررفسنجانی یک هفته مانده به انتخابات، در نماز جمعه با برحذر داشتن از "تقلب "، حمایت خود را از خاتمی آشکار کرد. 
خاتمی انتخاب شد و سفرای اروپایی بازگشتند. 
اصلاح طلبی در ایران، مانند "پروسترویکا"ی "گارباچف" در شوروی، به لیبرالیزه کردن عرصه های مختلف زندگی اجتماعی پرداخت. 
غربی هادرایران هم مانند شوروی، سعی کردند تا از این "اسب تروا"، به طرق مختلف ، برای محکم کردن جای پای خود در صحنه سیاسی کشورمان استفاده کنند. 
نیروی نظامی تنها جایی بود که امکان نفوذ بیگانگان درآن ، با تمام تلاش عناصروابسته و سرویس های جاسوسی اسرائیل و غرب ، به سادگی امکان پذیرنبود. 
در ج.ا بین دستگاه دولتی و دیپلماسی کشور و مراکز تصمیم گیری های استراتژیک نظامی، پرده حائلی وجود دارد که اگر نمی بود، احتمالا تا کنون خاکستر مراکز هسته ای را هم باد با خودبرده بود. 
مطابق اسناد "ویکی لیکس"،آمریکا سال ها تلاش می کرد تا شاید بتواند با نفوذ در ارتش پاکستان، اورانیوم های غنی شده سلاح هسته ای این کشور را خارج کند. 
به بیان دیگرآمریکا ظاهرا آزادانه در پاکستان، بر روی زمین و درهوا، از نظر نظامی، و در دولت ها، از نظر سیاسی جولان می دهد، ولی به زیر زمین و مراکز حساس نظامی دسترسی ندارد. 
در ایران هم مکانیزم مشابهی وجود دارد. 
طی یک سال اخیر تحولاتی در منطقه و در رابطه با زورآزمایی آمریکا و اسرائیل با ج.ا رخ داد که دورنمای ادامه حیات "اصلاح طلبی" غربگرا را نیز تیره کرده است. 
"اصلاح طلبی" در شرایطی می تواند به حضور فعال در صحنه سیاسی  ادامه دهد که خطر حمله نظامی خارجی به کشورمان، حد اقل به عنوان یک فرضیه وجود داشته باشد. 
در این صورت است که آن ها، یعنی واسطه های غربگرا، می توانندبه عنوان "ناجی" در میدان حاضر شوند. 
با شکست فشار حداکثری آمریکا در مقابل ایران و رونمایی از طرح قرارداد باچین  به عنوان آلترناتیو احتمالی رابطه با غرب، دیگر بازاری برای عرضه کالای "اصلاح طلبی" باز نخواهد بود. 
مگر آن که دعای این جماعت اجابت شده ، آمریکای "بایدن"، آنچنان قدرتمند ظاهر گردد که بتوان عقربه های زمان را با او به عقب کشید. 
واقعیت ها ولی حاکی از آن است که آمریکا، و نیز "اصلاح طلبان" ایران، دیگر نفوذ و قدرت گذشته را باز نخواهند یافت. 
گسترش نفوذ "نئولیبرالیسم" آمریکایی بعد از فروپاشی شوروی، کشورهای موسوم به "دولت رفاه" در اروپا را هم با بحران روبرو ساخت. 
آغاز دوباره بحث عدالت اقتصادی در جهان با ضعیف شدن آمریکا نسبت مستقیم دارد. 
از این رو باید امید داشت که در آینده شاهدحضور فعال"اصلاح طلبان عدالت خواه" به جای "اصلاح طلبان" فعلی در صحنه سیاسی کشورمان باشیم.

هیچ نظری موجود نیست: