مبارزه یا فرار؟

دکترآلمانی ، پترا لانگه بروان مبحث جنگ و گریز در روانشناسی را ، در پاسخ به این سوال که: استرس چیست؟ این گونه توضیح می دهد:
"استرس ،واکنش بدن  در مقابل شرایطی خاص است که احتمالا خطری را متوجه ما می کند. در چنین حالتی بلافاصله هورمون های استرس در بدن آزاد می گردند که مارا آماده گریز (تحت تاثیرآدرنالین)   و یا جنگ (تحت تاثیر نورآدرنالین) می سازند. هرچند چنین مکانیسمی در ادامه حیات اجداد ما نقش اساسی داشته است ولی از آنجایی که بشر امروزی در مواجهه با شرایط استرس زا ، چون گذشتگان، امکان جنگ و گریز( مثلا در مقابل رئیس اداره)را ندارد ، آدرنالین و هورمون های ضد استرس طغیان کرده در خون ، به او آسیب می رسانند.
این بسیار مهم است که آدرنالین اضافی در بدن ما خنثی شود و بهترین روش این کار هم ، ورزش کردن به صورت منظم است".
همین خط آخر کلام خانم دکتر، اگربه اندازه اهمیتش گوش شنوا داشته باشد، کار وکسب روانشناس وروانپزشک را  تا حدی کساد خواهد کرد.
خوشبختانه راهکار فرار یا مبارزه بر خلاف روانشناسی، در عرصه مبارزات اجتماعی دورانش هنوز سپری نشده است و برای خنثی کردن آدرنالین نارضایتی ، به کباده و میل گرفتن نیازی نیست. در این رابطه نگاهی به ایران بعد از انقلاب ، نمونه های بی شماری از افراد سرشناس به ما نشان خواهد داد که برخی ماندند و مبارزه کردند و عده ای هم فرار را بر قرار ترجیح دادند. راستش اخیرا با دیدن فیلم مصاحبه خانم تهمینه میلانی با سیمای ج.ا.ا که در آن اوبه جداسازی جنسیتی در برخی پارک ها انتقاد می کند و همچنین فیلم مناظره  لطف الله آجودانی با حداد عادل، در مورد تاریخ نگاری جانبدارانه در کتاب های درسی ج.ا.ا، این سوال به ذهنم رسیده است که: واقعا تفاوت این افراد با استعداد که شرایط سخت کاری و اجتماعی داخل کشور را در مقابل امکانات گسترده خارج از کشورتحمل می کنند ،با دیگر همکارانشان که از جهنم به "بهشت" میگریزند، در چیست؟ شاید چنین انتخابی، دربرخی موارد بیش از آن که از ویژگی های روحی و روانی و یا میزان احساس مسئولیت اجتماعی سرچشمه گیرد،ناشی از شرایط زندگی شخصی این افراد باشد، ولی در هر صورت، همین ها که  می مانند،تحولات فرهنگی را موجب می شوند.

 

۲ نظر:

Khosro Sadri گفت...

در رابطه با استرس در این آدرس یوتیوپ(http://www.youtube.com/watch?v=56PJS0u7ZCU)، نیزمطالب جالبی به زبان آلمانی وجود دارد که خلاصه آن چنین است:
هورمون های استرس موجب بسیج تمام ارگان های بدن برای انجام عملی می شود که برای زندگی ما اهمیت دارد. این پروسه باید کوتاه مدت و غیر متوالی باشد در غیر اینصورت موجب آسیب رساندن به ارگان های بدن میشود. استرس در انسان امروزی بیشتراز عوامل ذهنی ناشی می شود.اگر با جریان برق ضعیف گاه و بیگاه موجب آزار یک خوکچه آزمایشگاهی داخل قفس شویم او در حالت استرس دائم قرار می گیرد. حال اگر خوکچه بتواند مثلا با فشار یک دکمه داخل قفس ، پس از آغاز اتصال جریان برق، آن را قطع کند، دیگر استرس نخواهد داشت.
مهمترین تاثیر منفی استرس مکرر وطولانی،در کناربروز امراض مختلف از جمله دیابت ونارحتی قلبی و غیره، کوچک شدن بخش هیپوکمپوس مغز،در اثر از بین رفتن سلول های آن است. هیپوکمپوس از جمله مرکز حافظه طولانی ماست.

Khosro Sadri گفت...



یک تحقیق جالب درباره زندگی 1181 نفر ، که از سال1946 مورد بررسی قرارگرفته اند ، نشان می دهد که افراد باهوش تر و قابل اعتماد تر، عمری طولانی تر دارند. علت این امر البته پیچیده تر از آن است که به ذهن می رسد.
به آدرس زیردر یوتویوپ( به آلمانی) مراجعه کنید.
http://www.youtube.com/watch?v=eiM5YfkQ3iU