شادمان زیستن!

 
 
 
 
 
 
 
 
 

ترجمه مصاحبه دکترگرالدهوتر، پژوهشگر آلمانی مغز و اعصاب با نشریه "فرانکفورتر رندشاو" :
 
" مصاحبه با پروفسور دکتر گرالد هوتر:
"دستور العملی برای خوشبخت بودن"!
این فقط  بیوشیمی مغز نیست که شادی ما را موجب میشود!
 
-از نظر شما شادی چیست؟
-شادی یک احساس است و زمانی حاصل می شود که فرآیندهای بیشمار و به موازات و در مقابل هم جاری در مغز ما، به هماهنگی برسند.

-چگونه این هماهنگی بوجود می آید؟
-با غلبه بر تردید و ترس. ما با فائق آمدن بر مشکل، احساس شادی می کنیم.
 
-یعنی من برای رسیدن به خوشبختی، به مشکل نیاز دارم؟!
-تا برداشت شما ازواژه مشکل چه باشد؟ می توان گفت که وقتی خللی در وضعیت متعادل ظاهر می شود و ما از طریق رفع موانع ،آن را بار دیگر به تعادل می رسانیم ، شادی به دست می آید. کودکی را به عنوان نمونه در نظر بگیرید که خود رادر کنار مادر، در امان حس می کند ولی ناگهان مادر ناپدید می شود واو بخاطر حس نا امنی، شروع می کند به گریه  کردن. وقتی مادر را باز یابد، به وجد می آید و می توان گفت که کودک در اینجا بر مشکل خود، ترس ، غلبه کرده است.
 
-در چنین شرایطی چه فعل و انفعالی درمغز صورت می گیرد؟
-موادی در مغز منتشر می شوند که اتصالات عصبی خاصی را باعث می گردند. احساساتی چون ترس ، شادی و خشم ، همیشه با افزایش ترشحات مواد پیام بر مختلفی در مغزهمراهند. بسیاری از این پیام بر ها، مانند "سروتونین" که گاه هورمون خوشبختی هم نامیده می شود، واسطه هایی هستند که بین شبکه های گوناگون مغز هماهنگی ایجاد می کنند. این مواد شیمیایی ولی عامل اصلی شادی ساز نیستند. هرچند متاسفانه چنین باوری وجود دارد.
 
- اگر آن ها نیستند ، پس چه چیزی است؟
-فرم زندگی ما. این امر به آن مربوط است که ما زندگی خود را چنان قالب ریزی کرده باشیم که بتوانیم شادی را در آن بیابیم واتصالات عصبی پیچیده رادر مغزخود پدید آوریم واز آن بهره مند شویم.
چگونگی دوران کودکی ما در این میان، بسیار مهم است. تنها در همان دوسال اول زندگی،بذر بسیاری از باورهای دائمی در وجود ما کاشته می شود. بنابراین باید فرض را برآن گذاشت که مسئول بسیاری از ویژگی های ما ،مراقبین کودکی مان هستند.
 
-پس اگر من والدین ناشادی داشته ام، شانسی برای شاد بودن ندارم؟
-چنین شانسی همیشه وجود دارد.مغز آدمی در طول زندگی میتواند تغییر کند. ولی انگیزه و تلاش سخت انسان لازم است. گاه و بیگاه ، بهم خوردن تعادل روحی و شاید هم ناکامی، ما را به سمت غلبه بر مشکلات هل می دهد که حاصلش احساس خوشبختی است.
 
-آیا امکان دیگری برای هارمونی مغزی وجود دارد؟
-بله. آرام سازی خود(مراقبه)، یکی از آنهاست. با این حال این کار برای خیلی ها، دشوار است. یکی دیگر ، ریتم است . سازهای ضربی و رقصیدن تاثیر شگفت انگیزی در هارمونی مغزی دارند. تسبیح گرداندن، زمزمه کردن مانترا( شبیه ورد)، گوش کردن به داستان های ریتمیک( نقالی ، بحرطویل)، شادی آورهستند. البته برخی مواد مخدرومضر چون "اکستازی" و کوکائین ، که به صورت مستقیم بر گیرنده های عصبی تاثیرمی گذارند نیز ممکن است موجب هارمونی های کوتاه مدت مغزی شوند .
 
-دوام شادی معمولا چقدر است؟
-هارمونی های ناگهانی یا امیال شدید، وجود دارند که به عنوان مثال اساس ورزش های افراطی اند. هنگام پرش از ارتفاع با ریسمان ،(بانجی جامپینگ) و تخلیه ترس و هیجان ناشی از آن ، احساس موفقیت در غلبه بر ترس، موجب نوعی هارمونی می شود که یک نشئگی زود گذر است. همه چیزهای مصرف کردنی در این رابطه، فقط به شادی کم دوام می انجامد.
-خوشبختی طولانی مدت چگونه حاصل می شود؟
-خوشبختی بادوام مستلزم آن است که انسان اهدافی برگزیند که سهل الوصول و به سرعت دست یافتنی نباشند. اینگونه او می تواند از چالشی به چالش دیگر و ازبیم به امید طی طریق کند و ناظر باشد که چگونه با از پیش پا برداشتن تک تک مشکلات، به تدریج بهتر، قوی تر و شاید هم کامل تر میشود. راه در اینجا همان هدف است".( منبع ترجمه)
(...زیرا نبرد راه سعادت ، سعادت است! ا.طبری)

۱ نظر:

Khosro Sadri گفت...


متخصصین می گویند که برای گوش دادن به موزیک استفاده از گوشی هایی که در داخل گوش فرو می روند مضر و موجب استرس است. در چنین حالتی لاله گوش وظیفه تفکیک صدا را نمی تواند انجام دهد. منبع:
http://www.spiegel.de/sport/sonst/achilles-ferse-ohrstoepsel-verursachen-stress-hoch-drei-a-732769.html