درسی از تاریخ

"آخوندها ...تبلیغ می کنند که اگر جریان امور به نحو نامطلوبی است ، بر اثر این است که مردم قواعد و دستورات مذهبی را رعایت نمی کنند. ولی ...اوضاع سیاسی جهان، دیگر اجازه نمی دهد که عادات و رسوم قدیمی و تمایلات ارتجاعی در هیچ کشوری از کشورهای جهان تجدید گردد و بدون تردید کشور ایران هم از این قاعده مستثنی نخواهد بود."
حتما فکر کردید که این هم از جملاتی است که روزی صد بار در تحلیل طیف های مختلف مخالفین  ج.اسلامی بیان می شود؟ امیدوارم مایوس نشوید،ولی این ارزیابی حدود65 سال پیش در نشریه "خواندنیها" درج شده است!
همزمان ، شاه که با سرکوب جنبش دمکراتیک آذربایجان، هدف اصلی خود را، مطابق اوامرو دستور کار جهانی آمریکا وانگلیس، مبارزه با "نفوذ کمونیسم" قرار داده بود، آیت الله قمی و زنجانی را، با سلام و صلوات از نجف به ایران دعوت می کند.این دو نیزشرایط خود رابه شاه دیکته می کنند و او همه را می پذیرد و از سیاست های پدرش درمخالفت با روحانیون اعلام برائت می نماید.
در همان شماره خواندنیها که مذهبیون ، مرتجع معرفی می شوند، بخشنامه وزیر فرهنگ شاه هم در رابطه با اجباری شدن نماز خواندن دانش آموزان دخترو به مسجد بردن آنها به چاپ رسیده است!
کسانی چون عباس میلانی، که امروز در بررسی این بخش از تاریخ کشورمان،اقدامات شاه ونه سیاستهای ابرقدرت حامی اش را به عنوان عوامل موثردر رشد بنیادگرایی اسلامی مورد حمله قرارمی دهند ، قصدی جزتطهیر آمریکا و دعوت مجدد مردم به ایفای نقش درراستای سیاست های کنونی آن ندارند.
وضعیت مشابهی را در افغانستان شاهد بوده ایم: ابتدا تشکیل و تقویت گروه های بنیاد گرای اسلامی توسط آمریکا، برای مبارزه با شوروی و سپس مبارزه با همین گروه ها.
آنچه در جهان سیاست جدی است و اولویت دارد، علایق ابرقدرت ها و آنچه بازیچه قرارمی گیرد، علایق و عقاید مردم است.


( لینک تصاویر خواندنیها ،3 آذر 1326: 1  / 2  /  3 / 4  / )
 

هیچ نظری موجود نیست: