فروپاشی بدیهی ترین ارزش های انسانی

به اعتقاد من  بحث در مورد "اتحاد شوروی" از آن جهت کاری بیهوده است که هیچ نتیجه ملموس و به درد بخوری برای امروز من و شما به دست نمی دهد. با این حال دوستانی که برای چرخش ناگهانی از چپ به راست ، پس از فروپاشی ، نفی گذشته سیاسی خود را  آسان تر از اثبات درستی مواضع آینده شان تشخیص دادند، در بزرگنمایی هرچه بیشتر آنچه به نظرشان نقاط ضعف کشورهای "بلوک شرق" می رسید و تعمیم دادن آن برای زیر سوال بردن"سوسیالیسم" از هیچ تقلایی فروگذار نکردند. تا مبادا "خدای ناکرده" با فرونشستن گرد وخاک و بحران فکری ناشی از تغییرات ، نسل جوان و حقیقت جوی میهنمان دریابد که "عدالت اجتماعی" و "سوسیالیسم"  را نمی توان زیر ویرانه تجربه های نا موفقش دفن کرد و این تجارب شکست خورده هم  هیچ حقانیتی برای دشمنان متکی به "میلیتاریسم" و "عوامفریبی" اش ایجاد نمی کند.
نقاط ضعف شوروی و شکستش در جنگ سرد را نمی توان بهانه نادیده گرفتن ارزش ها و دستاوردهای انسانی تولید شده در حیات 70 ساله اش در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی ، ادبی ، هنری و ...قرار داد. جامعه بشری همچنین همیشه مدیون فداکاری مردم شوروی، در شکست فاشیسم خواهد بود. با وجود 29میلیون نفر قربانی در جنگ ، روشنفکران و هنرمندان ، حتی در بازتاب وقایع ایام دشواراشغال سرزمینشان، در کتاب های تاریخی، رمان و فیلم ، نفی خشونت و انتقام وترویج صلح و فداکاری را سرلوحه کار خود قرارمی دادند. در طول چند دهه حیات شوروی  حتی یک اثر هنری و ادبی غیر اومانیستی تولید نشد.
فقدان "دمکراسی"  و "دیکتاتوری" حزب کمونیست و رهبری را هم  اگر به باور غرب، ویژگی ذاتی شوروی فرض کنیم، در مقابل این سوال جوابی نخواهیم داشت که : پس این "میخائیل گارباچف مصلح" چگونه توانست از داخل رهبری همین حزب ، تمام پایه های نظام "توتالیتر" را دگرگون کند ویک گلوله هم در مقابلش شلیک نشود؟ بنا به تعاریف و تعابیر خود این منتقدان ، ح.ک.ا.ش را باید دمکرات ترین نهاد سیاسی جهان نامید که ظاهرا برای تحقق خواست مردم ، خودش را هم منحل می کند!
نشریه "تارینگا" ، چاپ اسپانیا، درتاریخ 11 نوامبر 2010  مقاله ای با عنوان " زندگی در شوروی چگونه بود" منتشر کرده است که ترجمه آن را از این منبع روسی در زیر می خوانید.( قابل توجه کسانی که می پندارند نفوذ آمریکا در هر کشور و حاکم شدن ارزش های صادراتی آن، به رشد اقتصادی می انجامد. چین ، برزیل، هند و اندونزی را به عوان نمونه های مثبت نمی بینند و فقط کره جنوبی را که بنا بر مصالح سوق الجیشی  می بایست چون برلین غربی تابلوی سرمایه داری در منطقه باشد، مطرح می نمایند .و از طرف دیگراز فقرکشورهای حیات خلوت آمریکا در آمریکای لاتین و اروپای شرقی  بی تفاوت می گذرند ولی کوبای تحت محاصره شدید اقتصادی را  نمونه ناکارآمدی معرفی می کنند.):
"استقرار سرمایه داری برای همه کشورهای اروپای شرقی  از نظر اقتصادی و اجتماعی، یک حادثه تلخ بود. طبق گزارشات سازمان ملل : " گذار از اقتصاد برنامه ریزی شده به اقتصاد بازار آزاد، با تغییرات بزرگ در توزیع ثروت ملی و رفاه عمومی همراه بود. ارقام نشان می دهد که این سریعترین تغییرات ، دگرگونی هایی دراماتیک بودند که هزینه های انسانی زیادی به بار آوردند.." بین سال های 1990 تا 2002  تولید ناخالص ملی(مجموعه کالا وخدمات تولید شده در یک سال) برای شهروندان شرق اروپا 10درصد کاهش یافت . در کشورهای هم سطح آن ها  در این فاصله زمانی ، این رقم 27درصد افزایش را نشان می دهد. با این حساب، ضرر موثر به حدود 40 درصد بالغ می شود. چنین عقبگردی تقریبا برای همه کشورهای بلوک شرق سابق ، جز لهستان و اسلونی یکسان است. تولید ناخالص ملی(GDP) کشورهای کمونیستی سابق در اروپای مرکزی و شرقی، امروز کمتر از چهارمین کشور آمریکای لاتین است. برای جمهوری های اتحاد شوروی سابق  وضعیت حتی از این هم اسفناک تر است . در دهه 90 ، آن ها 33درصد تولید ناخالص ملی شان را از دست دادند.این رقم در اکرائین به 48 درصد درسال های 93 تا 96 و در روسیه به 47 درصد رسید. سهام موسسات دولتی این کشورها با قیمت های پایین خنده دار به فروش رسیدند. بخش اعظم واحدهای قدرتمند صنعتی و اقتصادی را از کار انداختند. در این سال ها  روسیه با توان خوب اقتصادی، به کشوری جهان سومی تبدیل می شود. تولید ناخالص این کشور با 144 میلیون نفر جمعیت ، از هلند با 16 میلیون نفرکمتر شد و کشور حدود صد سال به عقب برگشت. در زمان انقلاب 1917 روسیه ، تولید ناخالص ملی این کشور به 10 درصد آمریکا میرسید. این رقم با وجود ویران شدن کشور در جنگ جهانی دوم در سال 1989، به 43 درصد و امروز به کمتر از 7 درصد آمریکا بالغ می شود. وضعیت اجتماعی قریب 150 میلیون نفر مردم اتحاد شوروی سابق ( به بیان دیگر تعدادی برابر مجموع جمعیت فرانسه ، انگلستان ، هلند و اسکاندیناوی)  که در اوایل دهه نود به فقر گرفتار شدند ، می بایست در این زمان با کمتر از 4 دلار در روز زندگی کنندو تعداد افرادی که اینک باید با کمتر از یک دلار زندگی کنند  20 برابر شده است. در بلغارستان ، رومانی ، روسیه ، قزاقستان ، اکرائین ، قرقیزستان ، ترکمنستان ، ازبکستان و ملداوی  اینک 50 تا 90 درصد جمعیت  زیر خط فقر زندگی می کنند. مطابق تحقیقات جدید "یونیسف"  یک سوم کودکان بلوک شرق سابق ، امروز با فقر دست به گریبانند .یک ونیم میلیون کودک در یتیم خانه ها نگهداری می شوند . در روسیه با وجود کاهش زادو ولد ، تعداد کودکان سرراهی دوبرابر شده است. در بخارست ، پایتخت رومانی ، صد ها کودک خیابانی و صد هزار کودک رها شده وجود دارد. بیش از صد هزار کودک کشورهای بلوک شرق به فحشا کشانده می شوند. برای بسیاری از زنان هم  ورود به کاپیتالیسم ارمغانی جز فاجعه واقعی نداشت:" تعداد فزاینده ای از زنان قربانی خشونت جنسی می شوند . زنان بسیاری که با امید زندگی بهتر در جستجوی کار هستند ، به تن فروشی توسط شبکه های سازمان های تبهکار کشانده می شوند". سالانه نزدیک به نیم میلیون زنان این مناطق ، به معنای واقعی کلمه ، به اروپای غربی صادر می گردند. تا استقرار سرمایه داری در این کشورها شهروندان از ضمانت های تامین اجتماعی برخوردار بودند. گزارش سازمان ملل می گوید :" دهه نود ، کشورهای اروپای شرقی ، مرکزی و مشترک المنافع  از ساختار و پایه های محکم تامین اجتماعی برخوردار بودند. اشتغال تمام وقت  سرتاسر زندگی را تامین می کرد. درآمدهای نقدی هرچند کم ولی مطمئن و تثبیت شده بود. یارانه های دولتی، بسیاری از مواد مصرفی و خدمات اساسی را که بصورت منظم در اختیار مردم قرار داشتند، پوشش می داد. مواد غذایی ، پوشاک و محل زندگی به اندازه ضرور وجود داشت .خدمات پزشکی و تحصیلی رایگان بود. مزایای بازنشستگی تضمین شده بود و مردم از بسیاری دیگر امکانات اجتماعی بهره مند بودند". گزارش ادامه می دهد:" امروز تضمینی برای حق تحصیل و بهداشت و مواد غذایی کافی وجود ندارد. مرگ و میر افزایش یافته است، اپیدمی و اعتیاد ویرانگر زندگی مردم را تهدید می کند و روبه فزونی است". پیامدها: از سال 1991 کاهش جمعیتی برابر با 1.2 میلیون نفر در اوکرائین، 5.7 میلیون نفر از سال 92 تا 97 در روسیه، علی رغم سرازیر شدن 3.7 میلیون نفر مهاجر به این کشور، پدید آمده است. سازمان ملل پیشبینی می کند که اگر این روند تغییر نکند ، جمعیت کشورهای بلوک شرق سابق  تا سال 2050 ، 20 درصد کاهش خواهد یافت. ( از 307 میلیون به 250 میلیون نفر). نظر مردم: مردم بین ناامیدی ، تسلیم و خشم در نوسانند.. چند نمونه: لهستان با آسیب نسبتا کمتری وارد دوران انتقال شد. در این کشور کاتولیک، کنارآمدن با کمونیسم هیچگاه راحت نبوده است. با این حال امروز 44 درصد لهستانی ها دوران بلوک شرق را مثبت ارزیابی می کنند. 47 درصد از آن ها معتقدند که " سوسیالیسم ایده خوبی است که به صورت بد اجرا شد". 37 درصد لهستانی ها در این میان، عملکرد حزب کمونیست این کشور را که از سال 1945 تا 1989  در قدرت بود، مثبت ارزیابی می کنند. 31 در صد هم از این دوران ناراضی اند و 41 درصد کاپیتالیسم را سیستم بهتری می دانند. 76 درصد مردم آلمان شرقی معتقدند که "سوسیالیسم ایده خوبی است که بد اجرا شد". مطابق نظرسنجی سال 1999 ، 64 درصد رومانیایی ها ، زندگی در دوران چائوشسکو را ترجیح می دهند. در روسیه ، لنین هنوز محبوب است و 67 درصد مردم نسبت به او نظر مثبت دارند و فقط 15 درصد به او رای منفی می دهند... استقرار سرمایه داری، کشورهای شرق اروپا را روز به روز بیشتر به جهان سومی ها مانند کرده است: - 10 درصد مردم این بخش از جهان  دچار سوء تغذیه هستند. در روسیه از هر 7 کودک یکی از سوءتغذیه مزمن رنج می برد. - بیماری سل ، چون کشورهای عقب افتاده  شیوع پیداکرده است. - شیوع بیماری سیفلیس در روسیه ، سال 1998 ، 40 بار بیشتر از 1990 گزارش شده است. - میانگین طول عمر مردان در روسیه از 63.8 سال در 1992 به 57.7 سال در 1994 و در اکرائین از 65.7 سال به 62.3 سال رسید. - از سال 1992 تا کنون ، تعداد الکلی های روسیه دوبرابر شده است. - در مقابل 100 تولد ، 60 سقط جنین در روسیه صورت می گیرد و در نتیجه آن 6 میلیون زن عقیم شده اند. - در لهستان میزان خود کشی 25 درصد و در چند جمهوری شوروی سابق ،دوبرابر افزایش یافته است. - میزان جنایت در بلغارستان نسبت به سال 1989 ، چهار برابر و در مجارستان و چک  سه برابر شده است. در لهستان میزان مرگ و میر، 60 درصد و در دیگر کشورهای این حوزه  تا 250 درصد بالا رفته است. - میزان تلفات انسانی در کشورهای سوسیالیستی سابق ، در نتیجه ابتلا به بیماری های سهل درمان و یا خشونت ( جنگ )  در 5 سال اول استقرار سرمایه داری ،دو میلیون نفر می باشد".
"جیمزباند" ، "رمبو"، "بالاتر ازخطر"و دیگر "آثارهنری" سفارشی دولت آمریکا را با هنر شوروی مقایسه کنید تا به تفاوت "ارزش" در دونظام پی ببرید!

هیچ نظری موجود نیست: