قدردرویشی کسی داند که شاهی کرده است!

مریم فیروز،گوهری درخشان برتارک تاریخ مبارزات مردمی میهنمان!
"...گرچه بر اثر مبارزه ،خانواده ام و دوستان سابقم مرا ترک کردند، ولی دوستان جدیدی برای من پیدا شد که همان طبقات کارگران و زحمتکشان هستند".( بخشی ازمصاحبه 60سال پیش مریم فیروز با یک نشریه فرانسوی).
متن کامل مصاحبه اورا دراین لینک" خواندنی ها"،مورخ 19 دی 1329، بخوانید، رنج و محنت این 60 سال و بخصوص ، ده سال آخر عمرش درزندان ج.اسلامی را هم بدان بیافزایید و خود داوری کنید که جز در افسانه ها، کجا مشابهی برایش می توان یافت؟

مریم فیروز، شاهزاده قاجار و همسر نورالدین کیانوری، متولد 1292 و متوفی به تاریخ 22 اسفند1386 می باشد.
برکلاه فقر ابراهیم ادهم نقش بود/ قدر درویشی کسی داند که شاهی کرده است!

و در این لینک، تصویر مریم فیروز را بر روی صفحه اول روزنامه اطلاعات 5بهمن 1344، هنگام محکومیت غیابی به اعدام می بینید.

 

مریم فیروز و نورالدین کیانوری،درایام واپسین

۲ نظر:

ناشناس گفت...

دوست عزیز از خوندن این قطعه کوتاه از زندگی این شیر زن غمگین و شاد شدم !
غمگین که چه زندگی سختی را گذرانده است و شاد از اینکه چه شیر زنهایی در کشورمان هست!

Khosro Sadri گفت...

مریم

مریم ای قامت رعنات سترگ!داستان ره پررنجِ تو را،رهنمونهای چنان گنج تو را،طنزهایت همه خوب،قصه هایت همه درد،واژه های همه پرخنَج تو رابارها بوییدم.

مریم ای نور تو روشنگر شبهای دراز!چهره ی پرشکنت،دست فرسوده ی امروز تو را،با دلی پر حسرت،به هوای دل آتشکده ی دیروزت،بارها بوسیدم.

مریم ای نازگل باغ پدر!تو که در ناز و تنعم بودی،جلوه ها می کردی،از چه رو نغنودی؟!تو چه سان قافله سالار ره رنج شدی؟آفرین بر قدم پیروزت!

مریم ای سرو بلند تاریخ!از چه رو سخت چو آهن گشتی؟ساده و بی منت،پرچم کاوه گرفتی بر دوش،پای زخمین و قدم چون پولاد.

چهره پیر است و چروکیده ولی،دیده از دور سخن می گوید.از دل و دلبری و دل داری،سادگی، زیبایی،آری آن چشمه ی جوشان پر از نور و امیدخشک و خاموش و پر از غم شده است.

مریم ای رادزن آزاده!تو که از راه مهیب دیرین،راهِ پر وحشت و خون،توشه ای از گل ایمان داری،چه کم از رستم دستان داری؟

مریم ای زن!ای زن ایرانی!ای لطیف و سرسخت!تو که آماج زن ایران راتا فراسوی افق گستردی،چه کم از آرش مردان داری؟

سرایندگان: "م" و "م"