راز بقای جمهوری اسلامی ایران

بسیاری از کسانی که در انتظار تحولات اجتماعی سریع در ایران هستند، ضمن این که فهمی نو از "تحول" ارائه می دهند که مربوط به دوره پس از فروپاشی شوروی است، با این حال  شکل و شمایل تحقق آن را به صورت انقلابات اجتماعی پیش از فروپاشی  آرزو می کنند. یعنی همان گونه که شاه سرنگون شد. چنین چیزی در دودهه اخیر هیچ کجا رخ نداده است . آنچه در جهان تک قطبی ،" انقلابات مخملی " یا "انقلابات رنگی" نامیده می شود، مکانیسم مخصوص خود را دارد و آن هدایت مستقیم شان از کاخ سفید است. نیروی محرکه اش هم  نه مردم ، بلکه تفوق استراتژیک ابرقدرت  در منطقه ، به همراه شل کردن سر کیسه  برای خرید سیاست مداران محلی است. در ایران ولی آن ها چنین امکاناتی ندارند و نیز فاقد انگیزه های کافی برای ارتباط برقرار کردن ویا هماهنگی با امثال موسوی و کروبی می باشند. همه این ها امکان بازسازی و تثبیت دوباره و مانورهای گوناگون رژیم را فراهم می آورد . جنجال اخیر بر سر سخنان رحیم مشائی در مورد " مکتب ایران" بجای " مکتب اسلام" و نیز ادعای برخی اصول گرایان  مثل علی مطهری ، مبنی بر تلاش احمدی نژاد در جهت حذف روحانیت، یکی از همین مانور های حساب شده  می تواندباشد که با هدف "آلترناتیوسازی" در درون خود جناح اصول گرا، برای ممانعت از ریزش نیروهایشان به سمت جناح مخالف و تهیه خوراک جدید رسانه ای  برای خارج شدن از زیر ضربات امواج مداوم "جنبش سبز" صورت گرفته است.
اصول گرایان فعلا ابتکار عمل را  به کمک اهرم های نظامی ، که مترجم اصلی دیالوگ با آمریکاست، در دست دارند. آنچه دهان غرب را آب می اندازد و دردکان اصول گرایان یافت می شود، توان و نفوذ نظامی قوی در منطقه است که هرچند با مماشات روسیه و چین و با جهت گیری ضد غربی بوجود آمد ولی می تواند، در رویای پنتاگون، چون نسخه وارونه القاعده و طالبان، بر ضد حامیان اولینش  بکاررود.
این واقعیت که ج. ا هرگاه بخواهد می تواند سکان کشتی را یک شبه از سمت شرق به طرف غرب بچرخاند، نقطه قوت اساسی اش در بازی با قدرت های جهانی است. تا چنین اهرمی در دست آن هاست و تا زمانی که آن را ناشیانه از دست نداده اند، طبق تعاریف "انقلاب"  در عصر جدید، هیچ انقلابی در ایران رخ نخواهد داد. درست به همین خاطر است که با وجود تظاهرات میلیونی سال گذشته مخالفان و کشتار حاکمیت، غرب جز تعارفات خشک و خالی  هیچ اقدامی نکرد. یک صدم این اعتراضات  درآن جاهایی که "نشان" کرده اند ،بهانه ای کافیست تا دودمان حکومتشان را بر باد دهند.
به نظر هنری کیسینجر، همانطور که درمصاحبه اش با روبرت کاپلان  در نشریه آتلانتیک گفته است ،" ایران و آمریکا دارای منافعی همسو در منطقه  برای جلوگیری از نفوذ روسیه در قفقاز و آسیای میانه و طالبان در افغانستان و القاعده در عراق هستند". فقط کافی است که ملایان از "خرشیطان" پیاده شوند و یا دقیق تر، بر"خر شیطان بزرگ "سوار شوند. آنگاه آمریکایی ها در مهمترین اهداف قرن خود، یعنی مهار "اژدهای زرد" و" خرس سفید"، یک گام بسیار مهم به جلو، آن هم بدون صرف هزینه های مالی و اخلاقی گزاف  برداشته اند. اگر چنین انگیزه هایی برای کنار آمدن با یک ج.ا قوی نبود، آسیب پذیری حکومت مرکزی از ناحیه جنبش اقلیت های ملی دورتا دور ایران، به سادگی می توانست مورد بهره برداری آمریکا، برای فشار وبه قصد فروپاشی قرار گیرد. ولی آن ها نمی خواهند با این کار غولی را از شیشه در آورند که دیرتر خودشان باید آن را دوباره مهار کنند.
برگ برنده ج.ا.ا  که با مهارت از آن استفاده می کند آن است که برای هرسه قدرت آمریکا ، چین وروسیه ، نقشی کلیدی و استراتژیک دارد. امید آمریکا به انجام دیریازود" یک معامله بزرگ "با ج.ا.ا (چیزی که به مذاق اسرائیل خوش نخواهد آمد)، آن هم در چارچوب مرزهای جغرافیایی فعلی اش، راز بقاء و  حفظ تمامیت ارضی ایران  تا امروز می باشد.

۵ نظر:

efsha گفت...

امروز 29 مرداد 1389وبلاگ این نویسنده را چک کردم.ایشان نظرهای داده شده نسبت به این مقاله را حذف کرده است.راستی آدم اهل نجات میتواند سانسور بکند؟چرا حکومت پهلوی و ملایان و وبلاگ خسرو صدری سانسور میکنند؟

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/8/16/389843270688.html

Khosro Sadri گفت...

با سلام
من هیچ نظری را حذف نکرده ام.

Khosro Sadri گفت...

مجددا به افشا
فکر می کنم شما پیام قبلی خود را اشتباها در زیر مطلب "زندگی با یک ایران هسته ای " گذاشته اید.

efsha گفت...

نظر قبلی خود را در این جا مینویسم و از جناب صدری پوزش میطلبم در قضاوت غلطی که داشته ام



این نویسنده به چه دلیلی رزیم ملایان را مستقل و خودکفا در نظر گرفته است که اعلام میکند بنا بخواست ملایان هر لحظه بخواهند بسوی غرب یا بسوی شرق بروند ولی روی دادهای گذشته نشان میدهد که خمینی

بشرق و غرب عالم بود نوکر

نه شرقی بود نه غربی تازه نوبر

ز مسکو و تل آویو واشنگتن

خریده اسلحه صد ها هزار تن

مسلمانان دنیا را بکشته

نه یک کشته هزاران کرده پشته

خمینی ضربه بر دنیای اسلام

خمینی بوده اسلامش صد دام

شاه دلال تولیدات غربی و منافعش همسو با منافع غرب بود و رژیم ملایان هم دلال تولیدات غربی و اجنبی (بورژوازی کمپرادور) و یک خط را دارند دنبال میکنند و ملایان پست تر و نوکر تر از شاه هم هستند و کمک های بیشتری را هم در مورد سرکوب نیروهای چپ و تحلیل پتانسیل انقلابی و هدر دادن سرمایه های ملی کرده اند.

از شاه هم بیشتر آدم کشته اند زیرا بیشتر از شاه دلال تر و وابسته تر به غرب هستند.آیا این نویسنده گمان میکند که بی خودی ریگان برای خمینی انجیل امضا شده و کیک و مک فارلین را فرستاد

پرویز گفت...

مردم ایران در مبارزه بر علیه بی عدالتی مصمم هستند و انبار سرمایه داری به شکل تازه سر ب اورده است. جنبش های اجتماعی یکی بعد از دیگری سر بر خواهد اورد. اگر قدرت و نفوذ سرمایه داری را در حمایت از بنیاد گرائی را حذف کنید خواهید دید که سرمایه داری در هیچ کجای جهان ابدی و طولانی نخواهد بود. قرن پیش رو نه تنها بنیاد گرائی کمک بزرگیست که در تطهیر امپریالیست ها با او همسازند که اخوان المسلمین واپس گرا هم چون قارج از زمین می رویند. اربابان سرمایه داری اش نوازش زیبائی بر ایدئولوژی مرده شان می کشند تا دیوار ضد کمونیستی آنان بعد از جنگ سرد تکمیل شود. حمایت از بنیاد گرائی جنگ سرد دوران کنونی شده است.تقویت بنیاد گرائی بهترین گزینه برای مقابله با سندیکا های کارگری و گسترش ناتوست.