هشدار استیون هاوکینگ در مورد موجودات فضایی (!)

با همین عنوان ، بی بی سی مقاله ای به چاپ رسانده است که حاوی هیچ خبر تازه و هیجان انگیزی در مورد "غریبه ها"، آن گونه که ازتیترمطلب برمی آید، ، نیست. ولی از آنجایی که بسیاری امروز، به دنبال گمگشته ای می گردند که پیش از این در ادیان آسمانی پیدا کردنی بود، هر از چند گاهی ، بنگاه های خبرپراکنی ، برای جلب نظرچنین مشتریانی، مطلبی در این باره می نویسند.
البته اگر هم کسی فکر کند که هیاهو پیرامون این مطلب، و مشخصا ، "بشقاب پرنده" ، صرفا در بین "خیالاتی ها " وجود دارد، اشتباه می کند. سال پیش مطلبی در این باره نوشتم که بخش آخرش را در اینجا می خوانید:

مهمترين مطالب مربوط به " اشيای پرنده ناشناس " را به صورت زير ميتوان خلاصه کرد:
1- از گذشته های دور تا جنگ جهانی دوم ، گزارشات اندکی در مورد رويت اشیاء نورانی ناشناخته ، بخصوص در آسمان ، وجود دارد.
2- در سال 1942 ، در جريان جنگ جهانی دوم، خلبانان انگليسی که از بمباران شهر "اسن" در آلمان بازمی گشتند، با بالون های شفاف نارنجی رنگ و با سرعت زياد، در آسمان مواجه شدند . اين بالون ها ، پس از آن نيز بارها مشاهده شدند و از جانب آمريکا و انگليسی ها Foo Fighter لقب گرفتند.
3- در اکتبر 43، هنگام بمبـــــاران شهر " شواينفورت " در آلمـــــــــان ، خلبانــــــــان آمريکايــــــی و انگليسی به ديسک های پرنـــده ای برخورد می کنند کـــه گلوله بـــه آن هـــا اثــر نـمی کنــــد. اصطلاح " UFO)" Unidentified Flying Objects ) ، يا" اشيای پرنده ناشناخته"، اولين بار در سال 44 از جانب متفقين ، برای ناميدن اين ديسک ها بکار می رود.
4- 14 ژوئن 47 ، يک شيء پرنده ناشناس ، در شهر " روزول" واقع در ايالت نيومکزيکو آمريکا سقوط کرد و از آن پس اين شهر بصورت قبله گاه معتقدين به" حضورغريبه ها روی زمين" درآمد. اين جنجالی ترين و مهمترين حادثه در تاريخ مشاهده بشقاب پرنده ( يکی ازاشکال يوفو) می باشد.
5- 19 سپتامبر 76، سرهنگ پرویز جعفری، خلبان ارتش ایران، در آسمان تهران ، با شیء پرنده ناشناس برخورد می کند. او هنوز یکی از معتبر ترین شاهدان رویت این اجسام است ودر کنفرانس ها و مجامع بررسی "بشقاب پرنده" در سراسر دنیا، مشاهدات خود را بیان داشته است.
6-از مجموع حدود 10000 گزارش در مورد اين ناشناخته ها، 600 مورد بدون توضیح و باقی خطاهای ديد در هنگام مشاهده پديده های طبيعی ، اعلام شده است.

آلمان نازی و " بشقاب پرنده"
اولين سازنده وسيله پرواز به شکل ديسک Chance Vought آمريکايی بود . او در سال 1911 ماشين پروازی به صورت چتر ساخت و در سال 1940 به کمک Charles Zimmerman ماشين های مشابه ديگری می سازد که مورد تاييد سازمان "ناسا"،
National Advisory Committee for Aeronautics ، قرار می گيرد.( ناسا در آن زمان " کميته " بود و اينک "آژانس" می باشد).
مهمترين دستاوردها را در ساخت بشقاب پرنده بايد به حساب آلمان هيتلری گذاشت. WW2 نام اولين پروژه آلمان ها در اين زمينه بود. در سال 1939 پروفسور آلمانی " هنريش فوکه " هواپيمايی به شکل بشقاب پرنده ، به نام Focke-Wulf طراحی کرد. همچنين آلمانی ديگری به نام " آرتور ساک" ديسک پرنده ای به نام As-6 ساخت که کارخانه آن در لايپزيک قرار داشت و مهمترين محصول آن بشقاب پرنده های HAUNEBU 1-2-3 بود. اين پروژه در سال 1939 آغاز به کار کرد. در سال 1942 مدل -1 و در سال 44 مدل- 2 با قطر 26 متر ، با نام " تول" ، با سرعتی نزديک به 6 هزار کيلومتر در ساعت(!) ساخته شد. HAUNEBU-3 ، برای پرواز به مدار زمين طراحی ميشد که آلمان ها شکست ميخورند. در مورد اين مدل آخر گفته ميشود که دانشمندان باتوجه به حرکت دورانی زمين و حرکت دورانی بشقاب ها ، در جهت مناسب، در نظر داشتند که از آن ها برای خروج از جو از قطب شمال و بازگشت به زمين ، از قطب جنوب استفاده کنند.
آنچه با نام رسمی " بشقاب پرنده " ساخته شد ، محصول کار سه دانشمند آلمانی به نام های "شريفر" ، "هابرمول" ، " ميتشه" و يک ايتاليايی به نام " جوزف بلونتسو" بود ودر فوريه 1941 در نزديکی پراگ آزمايش شد.
اهميت اين اخبارآنگاه مفهوم است که بدانيم تمام اين تحقيقات بصورت" فوق سری" انجام می شدو مهمتر آن که پس از پايان جنگ نيزاقدامی از جانب متفقين برای افشای آن ها صورت نگرفت. در حالی که شواهد همه دال برآن است که آن ها بدون فوت وقت سعی کردند اين پروژه ها را در خانه خود تکميل کنند.
ستاد نيروهای آمريکايی ، مستقر در برلين در شانزدهم دسامبر 1947 ، در پی اوج گيری گمانه زنی ها در مورد بشقاب پرنده های آلمانی ، همزمان با گزارشات رويت آن ها در آسمان و به ويژه پس از ماجرای " روزول" ، در ژوئن همان سال، رسما اعلام می دارد که هيچگاه برنامه ای برای توليد بشقاب پرنده در آلمان وجود نداشته است(!).
سرنوشت دانشمندانی هم که در اين زمينه ها کار ميکردند ، بعد ها سوژه کتاب وحدس و گمان ها ی زيادی شد. به عنوان نمونه " شيفر" در سال 1952 ، در حالی که به صورت مستقل روی ساخت يک پرنده کار ميکرد، در آلمان به قتل رسيد.
در سال 1945 ، بشقاب پرنده ساخت آلمان ، با نام ، " ديسک بلوتسو" در اولين و آخرين پرواز آزمايشی خود در سه دقيقه اول پرواز به سرعت 2200 کيلومتر در ساعت دست يافت . بقايای کارخانه اين بشقاب پرنده که در شهر Breslau ( بعد از جنگ جزو خاک لهستان شد) قرارداشت ،در جنگ ، به همراه گويا سه تن از طراحان اين ديسک، از جمله "اتو هابرمول" به دست ارتش سرخ افتاد. فيلم مستندی وجود دارد که نشان می دهد، شيء بزرگی ، که گويا بقايای بشقاب پرنده منفجر شده توسط خود نازی هاست و با برزنت پوشانده شده است ، توسط ارتش سرخ از اين محل حمل ميشود.
روزنامه فرانسوی France-Soir در تاريخ هفتم ژوئن 1952 در مصاحبه ای با مهندس " ريچارد ميته" سرهنگ بازنشسته نيروی هوايی آلمان ، از قول وی چنين می نويسد: " در سال 44 من با کمک شش مهندس ديگر بشقاب پرنده " فااو-7"مجهزبه موتورBreslau را ساختم که در قطب شمال در کانادا، مورد آزمايش قرار گرفت. کارخانه "برسلاو" به همراه سه مهندس طراح در آن به دست ارتش سرخ افتاد. بشقاب پرنده هايی که اين روزها در آسمان ديده می شوند ساخت شوروی هستند".
سرگردآلمانی " رودولف ليسار"، در کتاب " سلاح سری آلمان و تکميل آن ها بعد از جنگ" ، می نويسد:" کارخانه "براسلاو" و چند مهندس آلمانی به چنگ شوروی ها افتادند و آن ها را به سيبری فرستادند .جايی که با موفقيت دنباله کار روی بشقاب پرنده ها ادامه يافت. مهندس " ريچارد ميته" نيز اکنون در آمريکاست و اطلاعات حاکيست که در حال ساخت بشقاب پرنده می باشد".
در سال 1978 نيروی هوايی آمريکا اعلام می دارد که هيچ مستنداتی مبنی بر ساخت بشقاب پرنده ، به کمک مهنديسن آلماني، نه در آمريکا و نه در اتحاد شوروی ، وجود ندارد.
در اين سال ها ، و بعد از آن ، افراد ی با تمايلات " نئوفاشيستی" ، همواره سعی داشته اند ثابت کنند که بشقاب پرنده ها نتيجه ادامه پروژه های به سرقت رفته ازآلمان ها ، بوسيله متفقين هستند . نمونه آن " ارنست سوندل" کانادايی و کتابش " يوفو-اسلحه سری آلمان" است. اوهمچنين آثاری در نفی "هولوکاست" دارد و بخاطر آن ها در فوريه 2007 ، دادگاه آلمان او را به تحمل پنج سال زندان محکوم کرد.
در سال های اخير کتاب های زيادی نيزبد ون تمايلات فاشيستی در مورد دستيابی نازی ها به تکنولوژی ساخت پرنده های پيشرفته ، به رشته تحرير درآمده است که از آن جمله اند: " طرح های سری رايش سوم" ، نويسنده David Myhra ؛ "آلترناتيو لوفت وافه "، نويسنده John Boxter ؛ " بشقاب پرنده های رايش سوم"، نويسنده Len Kosten ؛ و کتاب هايی ازدانشمندان روسيه چون " د.آ. سوبالف" و " ب. خازانوف" و...
در همين رابطه ،" ميخائيل گرشتين " ، رئيس کميسيون "يوفولوگی" انجمن جغرافيايی روسيه ، چندی پيش در مقاله ای با عنوان " دانشمندان هنوز در مورد بشقاب پرنده های نازی ها بحث ميکنند"، منتشره درستون علمی "کامسامولسکايا پراودا" ، به بررسی اين مساله مهم می پردازد.
آنچه از طرف آمريکايی ها و انگليسی ها ، در زمان جنگ ، به نام Foo Fighter وازجانب آلمان هاKugelblitz خوانده می شد ، بالون های درخشانی بودند که در آسمان آلمان و ديگر مناطق اروپا ديده شدند و باسرعت زياد پرواز ميکردند و گلوله متفقين بر آن ها اثری نداشت. سال ها اين بالون ها نيزتحت عنوان " اشياء پرنده ناشناخته" مورد ارزيابی قرار می گرفت. و تنها چند سالی است که اسناد توليد آن ها بوسيله نازی ها، منتشر گرديده است .
" ويکتور شاوبرگر(1958-1885 )، دانشمند اتريشی و ازمعروف ترين طراحان موتورهای جت برای بشقاب پرنده هادرآلمان هيتلری بشمار می رود. وی را ابتدا به بهانه بی احترامی به هيتلر بازداشت می کنند تا از او در طراحی توربين های خنک کننده برای هواپيماهای "مسراشميت" استفاده نمايند.او در سال 1958 می نويسد: "مدل بشقاب پرنده آزمايش شده در سال 1945، به کمک مهندسين و متخصصين ورزيده زندانی در اردوگاه " مات هاوزن" ، ساخته شد. آن ها پس از پايان کار به اردوگاه برگردانده شدند واين پايان کار آن ها بود. من اينک پس از جنگ راجع به فعاليت های فشرده برای ساختن مدل های پيشرفته ميشنوم. ولی بايد بگويم که بدون اسنادی که پس از جنگ به دست متفقين افتاد ، حتی چيزی شبيه مدل من را هم نمی توانستند بسازند. آن نمونه به دستور Keitel نابود گرديد".
"شاوبرگر" خاطر نشان می کند که مدل بشقاب پرنده آزمايش شده در چهاردهم فوريه 1945 ، در حوالی " پراگ"، توانست در زمان سه دقيقه ، پانزده کيلومتر اوج بگيردو در پرواز افقی سرعتی معادل 2200 کيلومتر داشته است.
"ژوزف بلونتسو" ولی گفته است که نمونه های زمان جنگ موفقيت آميز نبودند .
برخی کارشناسان نظامی روس با بررسی اين دستاوردهای علمی- نظامی نازی ها، معتقدند در صورتی که جنگ دو،سه سال ديگر به درازا می کشيد، آلمان ها در نبرد هوايی به مرحله شکست ناپذيری می رسيدند.
طرفداران فانتزی معتقدند که آلمان ها مدل های خود را از روی يوفو های واقعی آمده از کرات ديگر، طراحی کرده اند. ولی هيچ منبع موثق ومعتبری مشاهده بشقاب پرنده، با چنين مشخصاتی را قبل ازجنگ جهانی دوم گزارش نکرده است.
عکس هايی بر در و ديوار برخی بناهای تاريخی ، برای اثبات قدمت موضوع ارائه می شود . همچنين موارد ی چند از مشاهده اشيای پرنده ناشناس ، توسط مورخين گزارش شده است . به عنوان مثال "کريستف کلمب" نيز در خاطراتش به يک مورد اشاره می کند. ولی قضاوت در مورد ماهيت آن ها بسيار دشوار است.
به هرحال تاکنون اسنادی مبنی بر آلمانی بودن بشقاب پرنده هايی که در جنگ بوسيله خلبانان ديده شد ، منتشر نشده است. ولی بسياری براين باورند که چشم اسفنديار قضيه ، همينجاست.
طرفداران يوفو ميگويند که توطئه ای در کار است تا وجود اين غير زمينی ها از ديد مردم پنهان نگاه داشته شود ومنتقدان، يا UFO Kritiker ها نيز همين انتقاد را به صورت ديگری مطرح می کنند: دسته ای از آن ها که منکر وجود بشقاب پرنده هستند ، می گويند که توطئه ای در کار است تا به لطايف الحيل ، پديده های طبيعی و جوی و خطای ديد انسان در ارزيابی آن ها و... را در نزد مردم چيزهای غير قابل شناسايی جا بزنند و اگر مقامات رسمی تمام اسناد را منتشر کنند آنوقت مشخص خواهد شد که بشقابی در کار نيست. پس مقامات در ايجاد و وجود اين توهمات ذينفع ودخيل ميباشند.
گروه ديگری از منتقدين هم بر اين باورند که بشقاب پرنده ، وجود دارد ولی ساخت همين بشر دوپای خودمان است. اين گروه ، به طور عمده سعی ميکنند تا ارتباطی بين بشقاب پرنده های هيتلری و امروزی بيابند.
گروه ديگری نيز وجود دارند مانند Edgar Mitchel ، فضانورد معروف آپولو 14، که معتقدند " يوفو" وجود دارد ولی بسياری از چيزهايی که امروز تحت عنوان بشقاب پرنده رويت می شود ، ساخت دولت های بزرگ است و تکنولوژی آن را نيز ازموجودات يوفوهای حقيقی آموخته اند.
حال اگر تلاش کنيم " کلاف سردرگم" بشقاب پرنده ها را باز کنيم ، درهمان گام های نخست با اين سوالات و معضلات مواجه خواهيم شد:
1- اگر بشقاب پرنده هايی با منشا خارجی وجود داشته باشند:
– از کجا می آيند ؟ برای اينکه احتمال آمدن آن ها از خارج از منظومه شمسی را بپذيريم ، می بايست غلظت فانتزی را خيلی بالا ببريم و به فرضيات دورازعقل متوسل شويم. فرضيات ديگر،همچون وجود تمدن های برتر، در روی زمین در گذشته های دور و سپس کوچ آن ها به مریخ ، یا سیارات نزدیک دیگر و اینک بازگشتشان به وسیله بشقاب ها هم، هرچند معقول تراست،ولی باز بدون توسل به فانتزی و ناديده گرفتن دستاوردهای علمی ممکن نيست.
– در صورت صحت اين فرض، نتيجه می گيريم که دولت های بزرگ با توطئه سکوت ميخواهند که آن هارا از ديد مردم دور نگاه دارند. ولی خود آن ها ، اگر وجود دارند و ظاهرا خيلی هم از ما عاقل ترند چرا با تماس های بی واسطه و نزديک تر با مردم ، توطئه ها را خنثی نمی کنند.
– چرا درست هم زمان با تلاش های انسانی برای ساختن بشقاب پرنده ، ناگهان سرو کله اين ها چنين محسوس پيدا ميشود؟
- هيچ يک از صاحبنظران و کارشناسان رسمی امور فضايی و هيچيک از سياستمداران معتبر، چنين فرضيه ای را جدی نمی گيرد. فضانورد روس،" کريکاليوف"، رکورد دار اقامت ناپيوسته در فضا (803 روز) ، اخيرا در اين باره گفت :" بشقاب پرنده ای در کار نيست . من از هيچ کدام از فضانوردان روس نشنيدم که چنين چيزهايی ديده باشند".
2- اگر بشقاب پرنده ای به طور کلی وجود نداشته باشد :
– تکليف اين همه مشاهدات چه ميشود؟
- اين شوهای رنگارنگ، بخصوص در آمريکا با هدف تحت فشار قرار دادن دولت برای بيان حقيقت ،و کتاب ها ومقالات "مستند" از نوع آنچه قبلا در مورد بشقاب پرنده ها در روسيه و جاهای ديگر ذکر شد ، و اين همه متخصص وافراد تحصيل کرده که در سراسر دنيا ، تحت عنوان " يوفولوگ" ، مشغول کار و"تحقيق " هستند را چگونه می توان توجيه کرد؟ ( هرچند بپذيريم که " يوفو" و "لوگی" در اين رابطه با سهل انگاری کنار هم قرار گرفته اند.)
به گوشه کوچکی ازاين "تئاتر" ها ( با فرض عدم وجود يوفو ) توجه کنيد:
پروفسور( آسترو فيزيک) J.Allen Hynek ، معروف ترين محقق آمريکايی و جهان در زمينه بررسی بشقاب پرنده ها ميباشد. انسان کافيست فقط کمی با فعاليت های اين دانشمند آشنا شود ، تا به عمق ماجرا ی بشقاب پرنده ها پی ببرد. پس از حادثه " روزول" در سال 47 و مشاهده انبوهی از بشقاب پرنده ها در سال 52 در آمريکا ، دکتر هاينک ، ازجانب نيروی هوايی آمريکا مامور انجام تحفيقات و انتشار گزارشات در رد اين پديده می شود . او در اين رابطه " کتاب آبی " را که حاوی مشاهدات و گزارشات در زمينه يوفو بود منتشر ميکند و نتيجه ميگيرد که از ده هزار مورد گزارشات جمع آوری شده ، ششصد مورد مشکوک به بشقاب پرنده وجود دارد. او سپس از ماموريتش استعفا ميدهد و به تحقيقات مستقل در جهت اثبات وجود يوفو می پردازد.
پس از مدت ها مبارزه از جانب او برای کسب امکانات دانشگاهی جهت بررسی اين پديده ، کميسيونی در دانشگاه کلورادو مامور اين کار ميشود. چندی بعد، با فاش شدن پيشنهاد مسئول کميسيون به اعضا ، مبنی بر اين که ميبايست کميسيون ابتدا خود را طرفدار يوفو به مردم نشان دهد و سپس آن را رد کند تا مردم بپذيرند، جنجال بزرگی به پا شد و کميسيون کارش متوقف ماند.
در سال 52 ، بيش از هرزمان ديگری بشقاب پرنده در آمريکا ديده شد. از اين رو در واشنگتن چند روز وضعيت قرمز اعلام می گردد. در همين رابطه پنتاگون در يک کنفرانس مطبوعاتی معروف ، بوسيله ژنرال " سامفورد" اعلام می دارد که : چيزهای ناشناسی در آسمان ديده شده است ولی خطری برای امنيت ما محسوب نميشوند.
17 فوريه سال 1961 ، با مشاهده پرنده های ناشناس، روی رادارهای "ناتو" در مرزهای آلمان ، 9 دقيقه وضعيت قرمز اعلام ميشود. چون ناتو می پنداشت که از جانب شوروی مورد حمله قرار گرفته است. اين جدی ترين نمونه از اين نوع بود که مجموعا چهار بار اتفاق می افتد.
گزارشات محرمانه بسياری ، از جانب نيروهای پيمان ورشو و نيز ناتو در اين زمينه ها وجود دارد که بعضی از آن ها در سال های اخير علنی شده است. اين گزارشات ربطی به فانتزی ندارد.
درسال 1947 ، به دنبال حادثه " روزول" ، " ژ.استالين " به دکتر "س.پ. کاروليف" ماموريت رسيدگی فوری به ماهيت بشقاب پرنده ها می دهد. نتيجه گزارش چنين اعلام می گردد: چنین چیزهایی وجود دارند . اسلحه رقيبان ما نيستند و خطری از جانب آن ها متوجه امنيت ما نيست.
در سال 1978 ، شبکه اکادمی علوم اتحاد شوروی ( ستکا آ. ان) ، و شبکه وزارت دفاع ( ستکا ام . او) همزمان به کار تحقيق در رابطه با يوفو مشغول شدند . اولی در سال 1990 ، به علت عدم حمايت های مالی کافی به کار خود خاتمه ميدهد. "ب.س. تروتسکوف" ، با اعلام پايان کار شبکه به مطبوعات گفت: از بررسی شش هزار گزارش ، سيصد مورد، جدی ارزيابی شده اند که توجيه علمی ندارند.
چند تن از فضانوردان آمريکا، مانند "ادگار ميچل" ، از تجربيات شخصی خود در برخورد با اين پديده ، بسيار گفته و می گويند.
اخيرا چين ، فيلمی ازبشقاب پرنده، گرفته شده توسط خلبان نيروی هوايی خود ،منتشرکرده است.
دولت انگلستان نيز در راستای اقدام برای علنی کردن برخی پرونده های مربوطه ، گزارشی از خلبان نيروی هوايی خود را در زمينه مشاهده چند شيء نورانی ناشناخته ، منتشر کرده است.
در آمريکا ، هم اکنون کنفرانس هايی دراين زمينه جريان دارد. در اين کشور به تنهايی چندين موسسه و نهاد علمی در گير بررسی اين پديده هستند.مثل :NCIAP ، APRO ، CUFOS و نيز نهادهای مردمی طرفدار کشف حقايق در اين رابطه مثل GAO.
و بالاخره آيا می توان باور کرد که اين ها همه نمايشی برای گمراه کردن من و شماست؟ و اگر اين طور است ، دليل آن چيست؟
و....
ازآنچه بوی "فانتزی" ميدهد نيزدراين نمونه ها چشم پوشی کرديم.
3- اگر بشقاب پرنده های رويت شده همه ساخت بشر باشد:
– آمريکا و روسيه ، در درجه اول، و ديگر قدرت های بزرگ، به چه منظوری آن ها را توليد کرده و می کنند و چرا با رقابتی که در گذشته بين شرق و غرب وجود داشت و اکنون نيز به نوعی وجود دارد، مشت يکديگر را در اين رابطه باز نمی کنند؟
– چنين تکنولوژی پيشرفته ای ، که در گزارشات منعکس گرديده اند، اولا چگونه ميتواند ساخت بشر باشد،؛ ثانيا چرا در زمان جنگ سرد برای برهم زدن توازن نيرو به نفع صاحبان آن ، در مقابل رقيب مورد استفاده قرارنگرفت؟ پس آيا ميتوان چنين نتيجه گرفت که نوعی توافق پنهانی بين قدرت ها ، در اين مورد وجود دارد؟ به ويژه آنکه با وجود پخش فيلم و گزارشات رسمی از طرف اين دولت ها در مورد ديدن اين اشياء ، هيچکدام ازآن ها کوچکترين اظهار نظر رسمی در مورد " ماهيت" آن نکرده اند.
-آيا اين همه فانتزی بافی در اين رابطه ، صرفا برای خالی کردن جيب مردم است و اين " عالمان" خود هيچ اعتقادی به آنچه ميگويند و مينويسند ندارند؟ يا آنکه واقعا خودشان هم اين مخلوقات کره خاکی را ، ساکنان کرات ديگر می پندارند؟
- تکليف حوادثی مثل " روزول" چه ميشود. آيا اين احتمال وجود دارد که بشقاب پرنده آزمايشی آمريکا ، در آنجا سقوط کرده است و مقامات برای فاش نشدن اسرار خود منطقه را زود قرنطينه کرده اند و ناخواسته يا خواسته ، ويا اينکه اول ناخواسته و پس از مدتی خواسته ، به گسترش فانتزی کمک کرده اند؟ در اين صورت چه توجيهی برای انسان های عجيب و غريب داخل آن که اجسادشان توسط چند نفر ديده شده است وجود دارد؟ آيا می توان حدس زد که در اثر تاثير مواد راديو اکتيو ، که طبق گزارشات سوخت يوفوها از آن ها تامين ميشود، خلبان های آن سوخته اند و کمی تغيير شکل داده اند و مردم نيز آنچنان را آنچنان تر بيان داشته اند؟
اين فرضيه آخر، با همه اگرو اما ها ، بيشتراز بقيه در قالب واقعيت می گنجد.
نظر فضانورد" ادگار ميچل" ، مبنی بر ساخت بشر بودن بيشتر بشقاب پرنده های امروزی ، شايد مبين حرکت وی ازجايگاه يک طرفدار فناتيک يوفو، به سمت واقعگرايی است که می تواند نتيجه بررسی های دقيق ترش در اين سال های اخيرباشد. هرچند دلايل او را در اين باره جايی پيدانکردم.
آنچه گفته شد ، مسلما به عنوان يک بررسی سطحی هم کميتش می لنگد . هم اينک مطالب زیادی دراین باره در دسترس است که با مطالعه آن ها شايد بتوان پاسخ هايی بهتر برای این مجهولات به دست آورد .
به نظر من، مهمترین عامل گرم ماندن تنوراین ماجرا،استقبال عامه به ردگیری آن ، بخاطر نیاز روحی به هیجان و امید بیشتر است. تا جایی که اکنون شاهد "ادیان یوفویی " هم هستیم . در این مورد می توان به گروه مذهبی "دروازه آسمان" (Heaven s Gate)، که با این اعتقادات در سال ۹۷ دست به خودکشی جمعی زدند و یا جنبش "رائلی"، اشاره کرد.
سود جویان نیز در این میان، با کوه کردن کاه ، ازاین گرایش سوء استفاده کرده ، جیب خود پر پول می سازند.
پايان داستانی بی پايان.....
منابع گزارشات و اخبار این مقاله، ده ها نشریه روسی و آلمانی می باشد.

این مطلب را هم در اطلاعات ماهانه 60 سال پیش پیداکردم:

در مورد تلاش های جدید روسیه در ساختن بشقاب پرنده هم در اینــجا و اینـــجا ، مطالبی وجود دارد.
این هم خبر"علنی کردن ویدئوی بشقاب پرنده از طرف چین"، که در سایت "ریانووستی" روسیه ، در سال 2008 منتشر شد.
"دیلی میل " 19 آوریل 2011 می نویسد:"آیا پرزیدنت کندی را بخاطرکنجکاوی در مورد موجودات فضایی کشتند؟ مطابق سندی تازه منتشر شده ،او ده روز قبل از مرگ از سیا گزارش محرمانه مربوط به بشقاب پرنده ها را خواسته بود"!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

This is very interesting, You're a very skilled blogger. I've joined your feed and look forward to seeking more of your magnificent post. Also, I've shared your website in my social networks!