به مناسبت سالگرد شهادت هم محلی قدیم، استاد کامران نجات اللهی!

42سال از شهادت کامران نجات اللهی(5 دی 1357)، استاد دانشگاه "پلی تکنیک" تهران می گذرد. 
 استاد نجات اللهی که در ایام انقلاب همراه برخی دیگر اساتید، در اعتراض به نقض حریم دانشگاه ها از طرف نیروهای انتظامی، در دبیرخانه دانشگاه تهران متحصن شده بود، هنگام حضور در بالکن دبیرخانه، هدف گلوله قرار می گیرد و در 27 سالگی به شهادت می رسد. 
آن زمان استاد در محله ما، سه راه سلسبیل ، کوچه علیجانی( عباس زاده فعلی) زندگی می کرد. 
تا چند روز پس از شهادت استاد، هر روز دسته های تظاهرات مردمی، از نقاط مختلف تهران برای بزرگداشت او و تسلیت به خانواده اش، جلوی منزلشان جمع می شدند و بر علیه حکومت شعار می دادند. 
تشییع پیکر استاد، از بیمارستان هزارتختخوابی (امام خمینی فعلی) و حادثه ناشی از آن، از وقایع مهم این ایام است که من از نزدیک شاهد آن بودم. 
آن روز مردم از صبح جلوی درب بیمارستان جمع شده منتظر آمبولانس حامل پیکراستاد بودند تا مطابق مجوز مقامات امنیتی، تشییع جنازه صورت گیرد.  
استاد نجات اللهی به داشتن گرایشات"چپ" معروف بود. از این رو هواداران گروه های مارکسیستی، با شعارهای رادیکال خود چون:"ارتش برادر نمیشه مردم مسلح شوید"! دراین همایش حضوری بسیارپررنگ داشتند. 
شخصیت های سیاسی و ملی چون زنده یاد داریوش فروهر و مهدی بازرگان و...در میان جمعیت دیده می شدند. دکتر کریم سنجابی هم که تازه از حبسی کوتاه مدت آزاد شده بود،آن طور که بخاطر می آورم، نشسته دراتومبیلی به نزدیک جمعیت آمد و شیشه را پایین آورده ، دستی تکان داد و رفت. بعدها گفته شد که آیت الله طالقانی هم در مراسم بودند ،ولی من ایشان راآنجا ندیدم. 
انتظار جمعیت جلوی بیمارستان تا حدود ساعت 4 بعدازظهر که آمبولانس بیرون آمد، طول کشید. اتومبیل با مشایعت مردم ، از انتهای غربی "بلوارالیزابت"(بلوار کشاورز کنونی) وارد خیابان"امیرآباد" (کارگر کنونی) شد وبه سمت "میدان 24 اسفند"(میدان انقلاب کنونی)، به راه افتاد. 
آمبولانس هنوز به میدان نرسیده، با وجود اطمینان جمعیت از برخورد مسالمت آمیز نیروهای انتظامی، صدای تیراندازی شروع شد و تا زمانی که من خود را از میان  دست و پای مردم درحال فرار و دود گاز اشک آور، به "خیابان آیزنهاور"(آزادی کنونی) رساندم و از محل دور شدم، تیراندازی همچنان ادامه داشت. همان موقع هم متحیر از این بودم که چرا حاکمیت با چنین اقدامات نابخردانه عرصه را هر روز به روی خود تنگتر می کند؟ 
در ویکی پدیا، 5 کشته و 130 زخمی برای این حادثه ثبت شده است. 
در گزارشات رسمی ،اصابت تیر به استاد را هنگام سخنرانی در جمع متحصنین دانشکده علوم، واقع درخیابان ویلا (استاد کامران نجات اللهی کنونی) عنوان کرده اند. این گزارشات ولی صحیح نیست. 
من حاضر و ناظر تقریبا تمام وقایع مهم ایام انقلاب در تهران بوده ام. 
امروز ولی شاهدم که روایات رسمی و رایج از این حوادث، گاه کاملا بدون دلیل و انگیزه، تحریف و دستکاری شده اند. در بیشتر موارد ولی می توان دلایلی برای این اقدامات تصور کرد. 
یک نمونه نسبتا جدیدتر، که قبلا مشاهدات حضوری خود را از آن نوشته ام، "اعتراضات دانشجویی 18 تیر 78"، و بازتاب رسانه ای داخل و خارج از آن است. 
در این رابطه هم مانند "فیل مثنوی"، هرکسی برای خود و به قامت گرایشاتش داستانی بافته است . 
این تجربه شخصی، مرا به درستی روایات تاریخی بدبین کرده است و از خود می پرسم: وقتی همین امروز شاهد تحریف حوادث جاری و پیش روی خودهستیم، چگونه می توانیم گزارشات قدیمی را باور کنیم؟!
                                                           

هیچ نظری موجود نیست: