جمهوری اسلامی، متجاوز از 30 سال است که نه تنها من و شما را "سرکار" گذاشته ، بلکه بسیاری از دشمنان استراتژیکش را هم ، بارها لب چشمه برده و تشنه برگردانده است. در وصف سرکار گذاشتن ما مردم ایران، مثنوی هفتاد منی می توان نوشت که مدخلش هم وعده های خود آیت الله خمینی درپاریس، بهشت زهرا، قم و تهران می تواند باشد. حالا ممکن است بگویید که : ملت بیچاره را فریب دادن و از اعتمادشان سوء استفاده کردن که کار سختی نیست. ولی این ها سازمان ها و احزاب باتجربه ای چون حزب توده ایران را هم فریب دادند. آنگاه که به عنوان مثال ،رهبری حزب را رفسنجانی و بهشتی و... به بحث غیر علنی در مورد مشکلات اقتصادی و مبارزه با امپریالیسم، دعوت می کردند، ولی در اتاق مجاور، لاجوردی ها را نشانده بودند تا "طناب دار"شان را ببافند. از این اسفناک تر، وضعیت آن بخش از اپوزیسیون است ، که اعضا و هوادارانش، کلاهی اضافه از رهبران خود هم برسر دارند، وقتی آن ها موعد "سقوط ج.ا" را ، سه دهه است که به لطایف الحیل ، شش ماه ، شش ماه تمدید می کنند.
"کارشناسان سیاسی"رسانه های آمریکایی،همزمانی سقوط قذافی ، به کمک ناتو، با تهدید های اسرائیل مبنی بر بمباران ایران را، اشتباها "فرارسیدن لحظه موعود" برآورد کردند و بر حسب وظیفه ، شیپورهای جنگی خود را در آوردند و دهانه گشادش را به دهان گشادترخود چسباندند تا تزهای از قبل آماده " دخالت های بشر دوستانه" را در آن بدمند. عرض خود با این عرایض بردند و به "مهره سوخته" تبدیل شدند. دلشان البته می تواند خوش باشد که با جناب" شیمون پرز" و "اهود باراک" ، که اسرائیل را در آستانه حمله به ایران ترسیم کرده بودند، پا در یک باتلاق نهاده اند.
"طبل توخالی جنگ"، آنقدرها هم که به نظرمیرسد، بدون عوارض بعدی برای نوازنده اش، به صدا در نمی آید. "هیاهوی حمله" راه انداختن با هدف امتیاز گرفتن از کسانی صورت می گیرد که از آن می ترسند. مثلا اگر روسیه با حمله اسرائیل به ایران، به مخمصه افتد، می توان با این تهدید اورا به همکاری هایی بر علیه ج.ا واداشت. ولی اگرامتیازی بدست نیامد و حمله هم صورت نگرفت، آنگاه این طرف مقابل است که با خواندن دست حریف به عدم توان یا تمایل حمله ، جسارت بیشتری پیدا می کند. دو انفجار در ملارد و اصفهان وبحث های پیرامون آن، به نظرمن می تواند علامت آن باشد که اسرائیل وآمریکا، بدون گرفتن امتیاز از تهدید اخیر خود در حمله به ایران، عقب نشسته اند. رسانه های وابسته به آمریکا واسرائیل، این روزها با تحلیل های خود چنین القاء می کنند که این دو انفجار توسط عوامل آن ها صورت گرفته است. اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، حتی با زیر پا گذاشتن آداب ظاهری دیپلماسی، ازانفجاری که در نتیجه آن عده ای هم کشته شدند، اظهار شادمانی کرد و به صورت دوپهلو، با آرزوی تکرارآن، "پوئن" این حادثه را به جیب موساد ریخت. در مورد انفجار اصفهان نیز رسانه های این دو کشور ، سعی می کنند آن را به حساب "شاهکار"های خودشان بگذارند. آن ها بدین وسیله قصد جبران افتضاح "تهدید توخالی حمله" خود را دارند . هرچند می دانندکه ایرانیان شرافتمند از اقدامات بیگانگان در ترورو یا خرابکاری در کشورشان، احساس انزجار می کنند و این به خود نسبت دادن ها،با چهره آرایی های عوامفریبانه شان در بین ایرانیان در تضاد است . رادیو فردا، 30نوامبر، در مطلبی با عنوان:" انفجار در تاسیسات هسته ای ایران در اصفهان؛ این حادثه اتفاقی نبود"! ترجمه ای از "تایمز" را منتشر کرده است که درآن از جمله می خوانیم:"... این دومین انفجار از این نوع در این ماه است و گمانه زنی ها نشان می دهد که تاسیسات نظامی و هسته ای ایران زیر حمله است" و در ادامه مطلب ازاطلاعات ضد ونقیض مقامات امنیتی- نظامی ج.ا یاد می کند، که برخلاف ظاهر، هرگاه که آن ها مایلند حریف را به "بازی موش و گربه" بکشانند، چنین نمایشاتی را عرضه می دارند. رادیو فردا، اول دسامبر، با انتشار تصویری خندان از اهود باراک ، ازقول او می نویسد:"حمله به ایران برای اسرائیل ، خطرناک نیست"! بدون توضیح این نکته که :پس چرا کوه موش زایید!
هیچ کس نمی تواند با قاطعیت بگوید که انفجارهای تهران و اصفهان، باهدایت غیر مستقیم عوامل بیگانه به وسیله سازمان های امنیتی خود ج.ا ، برای "زدن به کاهدان"،صورت نگرفته است تا شاید به عنوان مثال، جهت ادعاهای بعدی رژیم ،مبنی بر" نابود شدن" برخی تجهیزات غیر مجازی که فکر می کنند لو رفته اند،زمینه سازی شود. همانگونه که میزان تخریب بجا مانده ازویروس رایانه ای "استاکس نت" هم ، بخاطر"نشت"دادن های عمدی اطلاعات گمراه کننده، حتی برای دستگاه های جاسوسی غرب ، امکان پذیر نیست. با قاطعیت ولی می توان گفت که اگر آمریکا و اسرائیل به اهداف خود در "تهدید به حمله" دست یافته بودند، آنگاه نیازی به نسبت دادن این عملیات خرابکارانه به خود را نمی داشتند. قصد آن ها احتمالا التیام آلام و تحت الشعاع قرار دادن آمال ناکامشان است.
ج.ا، برای هرچه نزدیکتر کردن خود به بام جاه طلبی های سیاسی ونظامی، به جای استفاده از"پلکان دیپلماسی" در موارد متعدد،از"دیوار ماجراجویی های خطرناک" بالا رفته است تا همه را غافلگیر کند. بالا رفتن از دیوار سفارت های آمریکا و انگلیس هم در چارچوب همین سیاست می گنجد. اقدام اخیرحمله به سفارت انگلستان،پس ازفروکش کردن تهدیدات اسرائیل،می تواند همچنین برای محک زدن حد تحمل غرب ویا اثبات وجود جناحی در حاکمیت که از جنگ استقبال می کند،صورت گرفته باشد
ترا بر در نشاند او به طراری که می آید/تو منشین منتظر بر در که آن خانه "دو در" دارد.
۶ نظر:
ama agha khodemunim shomaresheh makus shuro shodeha
در برنامه "افق" صدای آمریکا،5 دسامبر2011 ، عباس میلانی در ارتباط با حمله به سفارت انگلستان و نشان دادن کتاب وی "شاه"، که به همراه امضاء به سفیر بریتانیا هدیه کرده بود ، گفت:" سفیر انگلستان در ایران ،در سفری که به آمریکا داشت، از من خواست تا با او ملاقات کنم و راجع به اوضاع ایران گفتگو کنیم. من با افتخار پذیرفتم و در ضمن یک نسخه کتاب"شاه" را به او هدیه کردم"!
کاش میلانی همچنین توضیح می داد که چه توصیه هایی به سفیر انگلستان کرده است و اصولا جزئیات بحث چه بوده است.
جناب صدری با احترام، نظر شما درست، ولی جمهوری اسلامی این موفقیت ها با چه ارزشی بدست آورده؟ مردمانی نا راضی در داخل و بی آبرویی در خارج؟
با تشکر از تیرداد
من هم با این ارزیابی شما موافقم.
نمی دونم چرا باخوندن این تحلیل احساس کردم داره برای ج.ا.ا تبلیغ میشه؛و بالاخره برام معلوم نشد سیا و موساد احمق ترند یا واوک ؛ممنون میشم اگه توضیح بیشتری بدین .
با تشکر از لقمان. من متوجه نشدم که چه چیزی را باید توضیح دهم. سیا و موساد با ترورها و انفجارهایی که در ایران خودشان به عهده گرفته اند، ظاهرا اطلاعات ج.ا. را تو جیبشان می گذارند.
ارسال یک نظر