رقابت چین و آمریکا و سرنوشت ما !

روند تحولات و حوادث اخیر جهان ، از آغاز جنگ سردی جدید بین آمریکا و چین حکایت دارد. نگاهی کوتاه به مهمترین مسائل مربوط به رقابت های این دو قدرت در یک سال گذشته ، به تشخیص ماهیت این تقابل کمک خواهد کرد:
-20 فوریه 2009 هیلاری کلینتون ، وزیر خارجه دولت تازه مستقر شده آمریکا ، در سفرش به چین از رهبران این کشور، برای مقابله با بحران اقتصادی ومالی کشورش ، در خواست وام می کند .
-6 ژوئیه 2010، تنش بین واشنگتن و پکن ، بر سر کره شمالی ودر پی غرق شدن ناوچه کره جنوبی اوج میگیرد. هم زمان ،روبرت ماگینیس ، سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا، تحلیل گر مسائل امنیت ملی و روابط بین الملل ، تنش های چین و آمریکا را درنشریه "Human Events "به تاریخ 6 اوت 2010 ، این گونه تشریح می کند:
"هفته گذشته جنگ سرد جدیدی آغاز شد . چین و آمریکا به انجام مانورهای نظامی مبادرت کردند که جو حاکم بر آن ، مشابه رویارویی ها با اتحاد شوروی بود. برخلاف شوروی ، چینی ها ولی فاقد انگیزه های ایدئولوژیک گسترش کمونیسم می باشند و صرفا اهداف اقتصادی در سر دارند...چین اخیرا به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده است و تا سال 2025 می تواند جای آمریکا را در رتبه نخست بگیرد....افزایش روزافزون توان نظامی چین ، تهدیدی برای آمریکاست....آمریکا باید برای مقابله با چین ، پایگاه های نظامی خود را در منطقه گسترش دهد؛ اتحادی از کشورهای آسیایی در مقابل پکن بوجود آورد؛ به کمک متحدانش و با" قدرت نرم" اقدام به مقابله با چین کند..." (طبق پیش بینی جدیدبرخی کارشناسان، چین در سال 2016 به رتبه نخست اقتصادی جهان دست خواهد یافت).
-"
گاردین"23 اوت 2010 در مقاله ای با عنوان "سده آمریکا به سر رسیده است"، از جمله می نویسد:"... موج دوم بحران اینک در آمریکا، بسیار محتمل است . دو سال قبل ،در وضعیت بحران وام و اعتبار، بانک مرکزی و وزارت برنامه و بودجه تصمیم گرفتند که برای پیشگیری از سقوط قیمت ها ، بازار جهانی را در پول غرق کنند. تدبیری که فقط در مواردی موثر بود... اقتصاد چین به کمک محرک های دولتی، به رشد بسیار بالایی رسید و سپس با تدابیر انقباضی، آهنگ رشد پایین آمد... جیووانی آریژی ، در کتاب خود ، "قرن طولانی بیستم" ، می نویسد: تبدیل اقتصاد تجاری به مالی در آمریکا، علامت آن است که زمان آقایی این کشور به سر آمده است. او می گوید: بحران مالی اخیر، تمرکز قدرت اقتصادی در وال استریت، رکود وضعیت زندگی مردم ، کسری تراز بازرگانی ، بکار گیری روزافزون ارتش در نقاط مختلف جهان ، تبدیل شدن از بزرگترین طلبکار به بزرگترین بدهکار ، همه مبین به پایان رسیدن سده آمریکاست".
-17 نوامبر2010 ، "هوچین تائو"، رئیس جمهور چین در آستانه سفرش به آمریکا اعلام می داردکه:"چین از سیستم ارزی جهانی راضی نیست و جهت جایگزینی "یوآن" به جای "دلار" به عنوان ارز ذخیره بین المللی ، اقدام خواهد کرد
.(صدای آمریکا)
-20نوامبر،پس از دیدار روسای جمهور آمریکا و چین در واشنگتن، مقام چینی اعلام می کند که:چین در حال حاضر برنامه ای برای جایگزینی ارزدیگری به جای دلار ندارد.(صدای روسیه).
-بلافاصله پس ازبازگشت رئیس جمهور چین از آمریکا، تحولات خاورمیانه ، با کشته شدن "محمد بوعزیزی" در تونس آغاز می شود.
-برکناری حسنی مبارک با کمک آمریکا و ارتش مصر، از شروع فصل تازه ای درمناسبات خارجی آمریکا خبر می داد. این مواضع جدید با نگرانی و انتقاد حامیان و دست نشاندگان این ابرقدرت مواجه شد. تغییرسیاست های آمریکا و هر قدرت دیگررا می بایست در ارتباط با وضع سیاسی ، اقتصادی واهداف استراتژیکش تجزیه و تحلیل کرد. آمریکایی ها در گذشته، بر اساس مصالح خود، از دیکتاتورها دفاع می کردند و تاب تحمل دمکرات هایی چون آلینده و مصدق را نداشتند. ولی پس از سقوط شوروی، رژیم هایی را ترجیح می دهند که به آسانی قابل تعویض باشند. این حقیقت را بسیاری از سیاست آشنایان به ظاهر حامی نظام پادشاهی ایران هم می دانستند. ولی برای دوشیدن افراد ثروتمند و ناآگاه این گروه، مستقیم و غیر مستقیم این امیدواری را در آنان تقویت می کردند که گویا نزد آمریکایی ها، نظام پادشاهی می تواند به عنوان آلترناتیو ج.ا پذیرفته شود. عذر خواهی مادلین آلبرایت از ایرانیان بخاطر "کودتای 28مرداد" که به معنی اعتراف به غیر قانونی بودن "نظام سلطنتی" برآمده از کودتا بود، به وضوح موضع سیاسی آمریکا را در مورد این گروه نشان می داد، ولی تحولات مصر، نقطه پایان همیشگی برتوهم بازگشت" پادشاهی"، به کمک آمریکا گذاشت. از اینجا به بعد حتی آن به ظاهرمدعیان لابی گری سلطنت در آمریکا نیز، ناگهان به منتقدین "شاه" تبدیل شدند. لهجه رسانه های فارسی زبان آمریکایی هم که عمدتا توسط همین گروه ها اداره میشود، به ناگهان تغییرکرد وبرای اولین بار درعمرشان ، از"کودتای 28 مرداد" ،همانگونه که باید و نه با عناوینی چون "حادثه" و "واقعه" وحتی "قیام" و "انقلاب"و ... یاد کردند.(نگارش
امسال و سال گذشته مسئولین"رادیو فردا" و نیز اظهارات گذشته و امروزمجریان "صدای آمریکا" را در این ارتباط، با هم مقایسه کنید).
وبه عنوان آخرین میخ ها بر تابوت باور آخرین امیدواران "بازگشت ایام خوش گذشته" :"جان کری"، سناتور با نفوذ حزب دمکرات و کاندید سابق ریاست جمهوری آمریکا،
1 فوریه 2011، در ارتباط با تحولات مصرو خاورمیانه ازجمله می گوید:"... ما می بایست مدت ها پیش از انقلاب ایران ،از حمایت شاه دست برمی داشتیم".
-برخورد چین وروسیه با دگرگونی ها چنان بود که گویی این"بهارعربی" دیگی است که برای رقبای غربی میجوشد. سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، 15 فوریه2011 ، غرب را از تشویق به انقلاب در خاورمیانه بر حذر می دارد.(
صدا آمریکا). پیام او آن است که با خلع ید از روسیه دراین مناطق، چون همیشه ، این بنیادگرایی اسلامی است که خلاء را پر خواهد کرد. هرچند هنوزمیزان سود وزیان چین از این تغییرات روشن نیست ولی آن ها هم به صورت غیر رسمی از سمت و سوی تحولات ابراز نگرانی کردند. نشریه چینی "گلوبال تایمز"، 30 ژانویه 2011 در مقاله ای با عنوان"انقلابات رنگی به دمکراسی منجر نمی شوند"، نسبت به تحقق اهداف غرب در این مناطق ابراز تردید کرد.
-
نیویورک تایمز،16فوریه 2011 می نویسد:" اوباما در ماه اوت سال پیش به مشاوران خود دستور داده بود تا گزارش محرمانه ای از مناطق قابل اشتعال کشورهای عربی تهیه کنند".
-
13 مارس2011،بی بی سی می نوسد:"فیلیپ کراولی،سخنگوی وزارت خارجه آمریکامجبور به استعفا می شود"..زیرا از رفتار وحشیانه با "برادلی منینگ" سرباز زندانی متهم به همکاری با ویکی لیکس انتقاد کرده بود. برادلی منینگ را به بهانه جلوگیری از اقدام به خودکشی درزنجیرکرده بودند."اشپیگل آنلاین"، 6 دسامبر2010، به هنگام محاکمه "جولین آسانژ"، مدیر مسئول "ویکی لیکس"، نوشته بود: "برخی از محافظه کاران آمریکا خواستار اعدام "ج.آسانژ" شده اند." چنین برخورد ومواضعی حاکی از آن است که مقامات آمریکا، این افراد را عوامل مستقیم ویاغیر مستقیم رقبایشان محسوب کرده ویا دوست دارند که اینچنین القاء کنند.
-"
تایم"چاپ آمریکا،1 مه2011 در مقاله ای با عنوان "سرنوشت شوروی در انتظار آمریکاست"، چنین می نویسد:"... امروزاز نظر حیثیت، اگر نه قدرت، تعادل بین آمریکا و چین بهم خورده است...در برخی زمینه های نگران کننده ، رقابت بین دو کشور، شباهت هایی با رقابت آمریکا و شوروی در سال های جنگ سرد دارد.این بار ولی این آمریکاست که در موضع بی ثباتی اقتصادی آن زمان شوروی ایستاده است. در حالی که چین در نقش یک اقتصاد پویا ، همچون آنزمان ما ظاهر می شود..."
-"
تایمزاتحادیه اروپا"،5 اوت 2011 مقاله ای منتشر کرده است با این عنوان:"آنچه در بانک های آمریکا و اروپا می گذرد، جهان را به آستانه جنگ می کشاند"!... " گزارش تکان دهنده وزیر خزانه داری روسیه به نخست وزیر کشور، ولادیمیر پوتین، حاوی این اعلام خطر است که :کاهش عظیم نقدینگی موسسات مالی آمریکا و اروپا در دو هفته اخیر، خطر فروپاشی مجموعه سیستم جهانی اقتصاد را به همراه دارد و تنها راه نجات غربی ها از نابودی، جنگ جهانی است ...این گزارش آغاز بحران فعلی را تصمیمات غلط "فدرال رزرو بانک آمریکا"، در تاریخ 20 ژوئیه، می داند.
...تئاتر "توافق" دولت و کنگره آمریکا در زمینه بالابردن سقف بدهی ها، "فدرال رزروبانک " را به اقداماتی واداشت که در واکنش به آن ، ولادیمیر پوتین گفت: "آمریکا اینک به انگل اقتصاد جهان تبدیل شده است". کنگره با لایحه قانونی به امضای اوباما موافقت کرد که بجای آن که کسری بودجه را کاهش دهد، از افزایش هزینه های آتی جلوگیری می کند. ...مارک فابر ، تحلیلگر "سی ان بی سی"، در مقاله خود تحت عنوان "ارتباط گلوبال ری بوت و جنگ " به بررسی احتمال بروزجنگ جهانی در چنین شرایطی می پردازد...برای درک این که جنگ تا چه حد نزدیک است ، می توان به اظهارات هفته گذشته "دمیتری راگوزین"، نماینده روسیه در ناتو اشاره کرد که گفت:آمریکا و متحدان غربی اش، جنگ علیه سوریه را تدارک می بینند تا با سرنگون ساختن بشار اسد ، زمینه حمله به ایران را فراهم آورند. چنین طرحی مسلما شروع جنگ سوم جهانی خواهد بود. امری که نه مسکو ونه پکن به آن تن در نخواهند داد".
-چینی ها وقتی میبینند که آمریکایی ها در مورد قول وقرارهای باز پرداخت وام های خود، سر آن ها را شیره مالیده اند، ضمن اخطار های شدید رسمی به آمریکا، از جمله برحذر داشتن آنان از"بازی با آتش"، بار دیگر خواهان جایگزینی ارزدیگری بجای دلار می شوند: "چین خواهان تعویض دلار با ارزی دیگربه عنوان ارز ذخیره جهانی شد"!
(بی بی سی.6اوت2011)
همزمان
شورش های خیابانی درلندن، چهره این شهر را عوض می کند. متجاوز از دوهزار نفر دستگیر می شوند؛ متخصصین امنیتی از آمریکا برای ارزیابی اوضاع به انگلستان می روند؛ مقامات کشور، تهدید امنیت ملی را هدف خرابکاران اعلام واز ضرورت" کنترل شبکه های اینترنت"یاد می کنند . قراردادن این ناآرامی ها، مانند مورد "ویکی لیکس"، در کاتگوری "امنیت ملی" یادآور رویارویی هایی ازنوع جنگ سرد با اتحاد شوروی است
-"
ایتارتاس"،8اوت 2011 می نویسد:"... "شین هوا"(خبرگزاری رسمی چین) ضمن تفسیر تنزل رتبه آمریکا توسط موسسه "Standard &Poor's " می نویسد:" جهان به ارز جدید با ثبات نیاز دارد... چین ، بزرگترین بستانکار جهان، کاملا حق دارد که از آمریکا انتظار اتخاذ تصمیمات اساسی جهت حل مساله بدهی ها و تامین امنیت داد و ستد های دلاری خود را داشته باشد"... طبق نظر کارشناسان، افزودن حجم دلار ، که به بی ارزش شدن آن منجر می شود، بدون تردید به منافع چین لطمه می زند و موجب افزایش فشار تورم به این کشور و دشواری در روند تنظیم بحران بدهی های اروپا خواهد شد...میزان تعهدات آمریکا در مقابل چین به یک تریلیون دلارافزایش می یابد و در مقابل ژاپن نیز به این نمودار نزدیک می شود...اوراق قرضه روسیه در خزانه داری آمریکا، طبق برآورد ماه مارس، بالغ بر 127.8 میلیارد دلار است و روسیه مکان هشتم دارندگان این اوراق را به خود اختصاص می دهد".
-در ارتباط با ایران، آمریکا ناگهان با یک تغییر روش غیر منتظره ، در پی آنچه "کشف توطئه قتل سفیرعربستان توسط ج.ا"، نامیده است، دیگر نه به کمک اهرم های دیپلماتیک و پشتیبانی از نیروهای مخالف، بلکه آنگونه که پیداست ازطریق چنگ و دندان نشان دادن و اعمال زور،مقاصدی را دنبال می کند.اتخاذ چنین روشی به تنها چیزی که ختم نخواهد شد، سرنگونی رژیم است . برعکس مواضع داخلی آنها را با مظلوم نمایی وتحریک احساسات ملی، محکم تر خواهد کرد.آمریکا ، با عجله در پی تغییر موازنه قدرت در منطقه است. سرمایه گذاری در اسرائیل زیر تیررس موشک های ایران و حزب الله متوقف شده است واین وضعیت قابل دوام نیست. "
واشنگتن پست"،31 اکتبر 2010 ، از زاویه دید برخی رستگرایان آمریکا، در مقاله ای با عنوان"جنگ درمانی"، حمله به ایران را برای برون رفت از بحران اقتصادی آمریکا، پیشنهاد کرده بود.آخرین پیشنهاد روسیه هم برای حل بحران هسته ای ج.ا ، طبیعتا در چنین شرایطی ، گوشی برای شنیدن درواشنگتن پیدا نمی کند.
-13 اکتبر2011،ولادیمیر پوتین در دیدارش از پکن،از آنچه "
انحصارانگلی دلار"، نامید، به شدت انتقاد کرد و با آلترناتیو چینی نظم جهانی، موسوم به "جوامع موزون"، تفاهم نشان داد.در روسیه د.مدودف پارتنر" تانگو با غرب" ، ماه گذشته ، پس از ناکامی های دیپلماتیک و از دست دادن نفوذ کشورش در لیبی، پوتین را به عنوان رئیس جمهور آینده پیشنهاد کرد. جو بایدن، معاون اوباما تهدید کرده بود که در چنین وضعی آمریکا در روسیه انقلاب رنگی براه خواهد انداخت. چین و روسیه هردو قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل برعلیه سوریه را وتو کردند . در جایی که وتوی یکی از آن دو نیز کافی بود، این همصدایی را باید نشانه اعتراض و اخطار شدید این دو کشور، دربرابر سیاست های اخیر غرب به حساب آورد. روسیه ناتو را متهم می کند که با تفسیر وارونه از قطعنامه علیه لیبی، به جای کمک به مردم بی دفاع ، خود بلای جان آنان شد . وبا این بهانه قطعنامه علیه سوریه را وتو کرد.
-"
هیلاری کلینتون14 اکتبر در باشگاه اقتصادی نیویورک، خطاب به رهبران تجاری گفت:"باید به کشورهایی مثل ایران که امنیت جهانی را تهدید می کنند و سوریه که مردم خود را سرکوب می کند، فشار اقتصادی وارد آوریم. ما با راهکارهای موثرتر و هدف مندترواکنش نشان خواهیم داد. ما نه تنها تحریم علیه رهبران ایران ونظامی ها را به اجرا می گذاریم، بلکه اقدامات پیچیده تری برای قطع رابطه رژیم ایران از منابع بانکی، بیمه و صنایع کشتی رانی وشرکت های وابسته به آن ها بکار خواهیم گرفت. ما هزینه های اقتصادی رفتار آنها را بالا خواهیم برد.
خانم کلینتون رفتار چین در روابط تجاری با آمریکا را غیر قابل قبول خواند. خانم کلینتون همچنین درمورد رفتار چین در ارتباط با اقتصاد جهانی گفت :چین تلاش می کنداز سیستم جهانی به نفع خود وعلیه ما استفاده کند. چین درحال حاضر به بازار ما وابستگی زیادی دارد. از این رو ما اهرم ها وتوانایی های خاصی داریم که می توانیم بر سیر وقایع در آینده تاثیر بگذاریم. ما هم پیمانانی داریم که در گذشته نداشتیم. بنابر این اکنون کاملا بموقع و مناسب است که در مقابل چین بایستیم و بگوییم که رفتار شما قابل قبول نیست".(صدای آمریکا.16اکتبر2011)
-جنبش "اشغال وال استریت"درآمریکا، عرصه رابه دولتمردان این کشور تنگ کرده است. مکانیزم تقویت این جنبش و نظایر آن دراروپا،از طریق شبکه اینترنت و رسانه ها، شبیه همان روشی است که غربی ها ،در بسیج و سازماندهی مردم کشورهای دیگر به سمت اهداف خود،مورد بهره برداری قرار می دهند. تظاهرات ضد سرمایه داری و ناآرامی های دیروز و امروز،16 اکتبر2011، از آنچنان ابعاد وسیعی برخوردار بود که بتوان واکنش سوداگران را در آینده، پیش بینی کرد. هم اکنون ، محافل غیر رسمی و راستگرا، اینجا وآنجا از چین به عنوان عامل تحریک و تشویق اعتراضات نام می برند. چنین تحلیلی اگربه عرصه سیاست رسمی قدرت های غربی راه یابد، آنگاه باید از یک طرف در انتظارفشارهای شدیدتربه معترضین و از طرف دیگر رویارویی بی پرواتر دو قدرت با هم و آتش افروزی در مناطق حساس و تاثیر گذاردر معادلات جهانی، چون ایران باشیم.

۴ نظر:

Khosro Sadri گفت...

اظهارات 14 اکتبر خانم هیلاری کلینتون ، عینا از روی فایل صوتی آرشیو صدای آمریکا، در16اکتبر2011 برنامه صبحگاهی، استخراج شده است. لینک نسخه انگلیسی از سایت وزارت خارجه را هم در متن گذاشته ام

ناشناس گفت...

خسرو صدری عزیز
مثل همیشه با ارائه فاکتهای بسیار دقیق و ریز بینی نکات بسیار آموزنده ی را مطرح کردید. در اینکه جنگ بین قدرتهای سرمایه داری در این فاز از توسعه امپریالیسم به اوج خود رسیده شکی نیست. بسیاری از تحرکات سیاسی و نظامی بلوک آمریکا -اروپا در خاورمیانه را میتوان در راستای به هم زدن امنیت انرژی چین ( و همینطور هند و آفریقای جنوبی و برزیل) قلمداد کرد.
نکته ای که به نظر من شایسته توجه نظری بیشتری است تضاد بین دولتهای ملی و الزامات توسعه بین المللی سرمایه داری است. قبلا در خصوص دولت ملی و نقش ان نظراتی بود که در تطبیق با شرایط روز لازم است عیمق تر شوند. اینکه سع ی میشود این جنبش جدید اعتراضی به چین نسبت داده شود خوب تحرکی تبلیغی است برای بی اعتبار کردن و لوث کردن ماجرا اما در واقعیت نه دولت چین تا کنون چنین رویکردی داشته و نه حتی از این میان طرفی خواهد بست ضمناینکه این معترضین جیز جالب توجهی در چین نمی یابند که بخاطر ان تحت تاثیر چین باشند. اصلا گمان نمیکنم یوانهای دلار شده چین قدرت سازماندهی داشته باشند آن هم در این وسعت جهانی.به هر حال هم اکنون دوره تاریخ سازی در توسعه سرمایه داری جهانی است و نیاز به درکی نظری برای تبیین و تغییر ان ضروری است. این جنبش هم عمیق تر از جنبش اتک در اوایل قرن جاری است و به نظر نمیرسد به آن سادگی که ان جنبش ضد جهانی سازی فروکش کرد منکوب شود.
با آرزوی پیروزی
پویان ارس

Khosro Sadri گفت...

با تشکر از پویان برای این کامنت و کامنت های قبلی.
من هم فکر نمی کنم که چین هیچ انگیزه درازمدتی در نا بسامانی های غرب داشته باشد. ولی قدرت ها به نفوذ خود در حوزه اقتدار حریف می افزایند که در معاملات از آن استفاده کنند. در این مورد هم پس از تصمیمات 20ژوئن بانک مرکزی و دولت و کنگره آمریکا، چینی ها خیلی خشمگین هستند و احتمالا در بعضی جاها قدرت نمایی می کنند

Khosro Sadri گفت...

علت احتمالی تغییرات پرسنلی در صدای آمریکا!
به نظر من این احتمال وجود دارد که با خانه تکانی در سیاست خارجی آمریکا، پس از آغاز"بهارعربی" و تمام سوز شدن "کارت بازی با سلطنت"، مجریان رسانه های فارسی زبان این کشور که در پیوند با جریانات طرفدار پادشاهی بودند، جای خود را به افراد ظاهرا بی طرف می دهند و از این رو انتقاد به شاه اخیرا با بی پروایی از جانب آنان صورت می گیرد.
عباس میلانی هم که اخیرا کتاب "شاه" را به انگلیسی منتشر کرده است، در ترجمه فارسی آن که بزودی منتشر می شود، احتمالا موارد بیشتری از اسناد و انتقادات به شاه خواهد گنجاند که درست یا غلط بودن این پیشبینی را در آینده از مقایسه اورژینال انگلیسی با ترجمه فارسی می توان دریافت. او حدود یک ماه پیش در مصاحبه با حسین مهری ، انتقادات شدیدی به "روحانی نوازی"شاه کرد و آن را علت رشد بنیادگرایی اسلامی در ایران نامید و کلمه ای هم از سیاست تحمیلی آمریکا به شاه درا ین مورد برای مقابه با کمونیسم به زبان نیاورد. میلانی پس از تغییرات خاورمیانه در انتقاد از شاه بسیار "جسورانه" عمل می کند. من قبلا به چند مصاحبه او اشاره کرده ام.