آقایان مجتبی واحدی و علی افشاری،از "مفسران" "صدای آمریکا"، اخیرا در مقالات جداگانه ، نتیجه واحدی از وقایع لیبی ارائه می دهند وآن چیزی نیست جز معرفی آمریکا و ناتو به عنوان ناجیان "بشردوست " ملت ها، درراه رهایی از استبداد.
درس عبرت خامنه ای این می تواند باشد که کنار گذاشتن برنامه هسته ای قذافی در سازش با غرب، به قیمت جانش تمام شد. ولی سعی درتطهیر دامان آمریکا و ناتو درمقابل آنچه بر سر لیبی خواهد آمد(سال نیکوی پیدا ازبهار)، یا از شیفتگی و یا وابستگی خفت بارخبر می دهد.
25 اکتبر، "یونگه ولت"، چاپ آلمان ، در مقاله ای با عنوان "درباره قتل قذافی"، از جمله چنین می نویسد:"کمیسیون صلح آلمان از ناتو بخاطر رهبری حمله به لیبی ، شکایت می کند. از همان ابتدا فرانسه ، انگلیس و آمریکا، نه با هدف "حمایت از مردم" ، بلکه برای "سرنگونی رژیم لیبی" وارد عمل شدند. این موضوع با سه دلیل ثابت می شود:1- 9مارس، نیکلا سرکوزی در تلویزیون فرانسه ، سرنگونی قذافی را ،"هدف" اعلام می کند. این امر با این ادعا که قذافی با هواپیمای نظامی تظاهرات مسالمت آمیز را بمباران کرد، مدلل گردید.اتهامی که چون دیگر اتهامات به قذافی ، هیچگاه اثبات نشد.2-17 مارس، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، در کنار اعلام "منطقه پروازممنوع"، از طرفین درخواست آتش بس کرد و از تغییر رژیم صحبتی نیست.آتش بس، نه از جانب شورشیان و نه بعد از جانب ناتو هیچگاه اجرا نشد.3- حمله هوایی به کاروان اتومبیل حامل قذافی در سرت، اقدامی عمدی از طرف ناتو برای محو شریک جرم خود است. ناتو "وظیفه"بازجو،دادگاه و جلاد را یکجا به عهده گرفته است"."تایمزاتحادیه اروپا"،5 اوت 2011 مقاله ای منتشر کرده است با این عنوان:"آنچه در بانک های آمریکا و اروپا می گذرد، جهان را به آستانه جنگ می کشاند"!... " گزارش تکان دهنده وزیر خزانه داری روسیه به نخست وزیر کشور، ولادیمیر پوتین، حاوی این اعلام خطر است که :کاهش عظیم نقدینگی موسسات مالی آمریکا و اروپا در دو هفته اخیر، خطر فروپاشی مجموعه سیستم جهانی اقتصاد را به همراه دارد و تنها راه نجات غربی ها از نابودی،جنگ است ...این گزارش آغاز بحران فعلی را تصمیمات غلط "فدرال رزرو بانک آمریکا"، در تاریخ 20 ژوئیه، می داند".
نوشتارآقای واحدی "بی نیاز" از بررسی است .
نگاهی بیاندازیم به مطلب آقای علی افشاری با عنوان "دخالت بشردوستانه و تحولات لیبی!"، منتشره در "روزآنلاین" 30 اکتبر:
- "دخالت نظامی ناتو به همراه متحدین آسیایی و آفریقایی اش آخرین تجربه اعمال مفهوم " دخالت بشر دوستانه " بود که بر اساس مصوبه 1970 شورای امنیت سازمان ملل رخ داد".
کشورهای عضو اتحادیه آفریقا، بخصوص اعضای خوش نام آن ، با دخالت ناتو در لیبی مخالف بودند. در آسیا نیزجز کشورهای دنباله روی آمریکا ، وضع به همین ترتیب بود. حتی اعضای پیمان ناتو نیز در مورد حمله به لیبی اتفاق نظر نداشتند. درمورد نقض آشکار مصوبه شورای امنیت، که آمریکا وناتو به دلخواه خود،از آن برای سرنگونی قذافی استفاده کردند، دیرتر مطالبی گفته خواهد شد.
-"ناتو در 30 مارچ اولین حمله نظامی را انجام داد. قریب به سه ماه پس از آنکه نیروهای انقلابی و خواهان تغییر لیبی با الهام از جنبش اعتراضی مردم تونس مبارزه برای سقوط قذافی را استارت زدند. اقدام حمایتی نظامی غرب پس از شروع اعتراض مردم و تشکیل شورای ملی انتقالی بود. انتساب انقلاب لیبی به نیرو های خارجی و آنها را آلت دست امریکا معرفی کردن با واقعیات تطبیق ندارد و تحریف آشکار تحولات لیبی است".
17 مارس ، یعنی کمتر از 2هفته قبل از حمله ناتو، قطعنامه شورای امنیت ، محدوده پرواز ممنوع را برای حمایت از مردم مقرر می کند. حمله نظامی وسرنگونی اگر تا آن زمان توجیه داشت، جای بحثش در شورای امنیت بود ونه اقدام خودسرانه "بشردوستانه" ناتو. روسیه اعلام داشت که ناتو با تفسیر وارونه از قطعنامه، بجای حمایت از مردم لیبی ، بمب برسرشان ریخت و کشورشان را به ویرانه تبدیل کرد. این چه "اقدام بشردوستانه" ای است که قربانیان یک روزش با قربانیان تمام دوران حکومت قذافی برابری می کند؟
توجه کنید که سارکوزی 9 مارس درتلویزیون فرانسه ، سرنگونی قذافی را برنامه پیش رو اعلام می دارد. برنامه ای که آمریکا در دهه 80 با کمک همین فرانسه ، اسرائیل ، عربستان و تشکیل"جبهه ملی نجات لیبی" در چاد ، به دنباش بود و نقشه ترور قذافی هم در این ارتباط برملا شد و رهبرانش هم که اتفاقا علنا آلت دست آمریکا بودند، همین امروز هم از رهبران "شورای ملی لیبی" هستند. نمونه اش فرمانده نظامی این شورا"خلیفه حفتر" است. که 20 سال اخیر عمرش را هم در آمریکا گذرانده است.(آقای افشاری البته باتردستی ژورنالیستی ،از عدم" انتساب انقلاب" به نیروهای خارجی، صحبت می کند تا کسی جرئت مخالفت به خود راه ندهد. که منظورش البته "انتساب رهبران شورشی" می باشد). محمد جبرئیل ، هم سالیان سال در آمریکا درس خوانده و تدریس می کرده است. گروه دیگر "جماعت اسلامی مبارزان لیبی" هم که گفته می شود از شاخه های القاعده است . 11 آوریل، علی آوجالی نماینده "شورای ملی لیبی"، با "پاول ولفویتز"، معاون ویردفاع وقت آمریکا هنگام حمله به عراق دیدار می کند. ولفویتز که از طراحان اصلی اشغال عراق بود، در سال 2003 در کنگره آمریکا حاضر شد وبه نمایندگان اطمینان خاطر داد که سود نفتی حاصل ازاشغال عراق ، مخارج و هزینه های جنگ را جبران خواهد کرد. این بار هم احتمالا در همین رابطه ماموریت داشته است تا با آوجالی ملاقات کند. همین امروزبه اخبار مراجعه کنید تا ببینید که جان مک کین که کاریکاتورجرج بوش به شمار می رود، چه بی تابی برای"حمله بشردوستانه" به سوریه از خود نشان می دهد. این روزها هرکه راست تراست،"بشردوست"تر از آب در می آید!
- "هنگامی که جنایت و سبعیت قذافی اوج گرفت و بر پایه آمار سازمان جهانی بهداشت، فدراسیون بین المللی حقوق بشر، اتحادیه حقوق بشر لیبی به ترتیب 2000، 3000 و 6000 نفر جان باختند.، فضا برای دخالت نظامی جامعه جهانی مساعد گشت".
از 17مارس( تصویب قطعنامه) تا30 مارس(حمله هوایی) مگر چه اتفاقی افتاد که ناگهان فضا برای دخالت نظامی آماده شد؟ جز آنکه در قطعنامه از جمله درخواست آتش بس شده بود که مدام از طرف قذافی مورد تاکید قرار می گرفت و از جانب شورشیان رد می شد؟ آیا این توصیه ها از خارج به شورشیان برای نپذیرفتن آتش بس ،برای همان "مساعد کردن فضا" صورت نمی گرفت تا ارقام قربانیان بالا رود و به استاندارد6000 نفربرسد. (جالب است که از تلویزیون های لس آنجلسی هم برخی به ایرانیان وعده میدهند که اگر6000نفرشهید دهید، دولت های خارجی دیگر نمی توانند ساکت بمانند و "فضا مناسب" خواهد گشت ).
-" بهره گیری از حمایت مشروع خارجی وابستگی نمی آورد و این اتهامات ویا یاغی نامیدن آنها برخاسته از همان ذهنیتی است که در اول انقلاب هر دیدگاه مخالف چپ در سیاست خارجی را به وابستگی متهم می نمود".
پس از فروپاشی شوروی ،چنین احکامی از طرف آمریکا و وابستگانش از آن رو صادر می شود که تنها اوست که توان دخالت به بهانه "حمایت مشروع" در امور دیگران را دارد. مکانیزم کار هم خیلی ساده است: فقط کافیست که بتوانید چند هزار نفری را در کشور مورد نظر به خیابان بیاورید و در صورت امکان تلاش کنید تابرای محکم کاری به رقم "6000قربانی" دست یابید، بقیه امور از قطعنامه تا بمب های نسل پنجم با اورانیوم ضعیف شده ، به عهده آمریکای"بشردوست" خواهد بود . گزینه های دیگر مثل "دروغ گویی" ازنوع بهانه اشغال عراق هم البته همیشه روی میز است. ولی چه بهتر که دوستان "خیراندیش"، آستین همت بالا زنند وزمینه های "کمک بشردوستانه" را فراهم کنند تا شاید در هزینه های مادی و "اخلاقی" اشغال آشکار ،چون مورد عراق و افغانستان، نیز کمی صرفه جویی شود.و چه کسی است که درضرورت یاری رسانی به "بشردوستان"، جسارت تردید داشته باشد؟ پیش از فروپاشی شوروی ولی همین آمریکایی ها ، ده ها حکومت ملی را با کودتا سرنگون کرده ، دیکتاتورها را سرکارآوردند تا سفت و محکم از منافع آن ها حمایت کنند و پایگاه نظامی در اختیارشان بگذارند. این حسن "چپ" ها بوده است که این حقایق را می دیدند و از وابستگی به چنین سیستم ضد بشری برحذر می داشتند.امروزهم جز عوامل آشکاروپنهان جهانخواران وسوداگران، چه کسی را در دنیا می توان یافت که با سیاست های متکی به زور آنان که "ارمغانی" جزفلاکت و ویرانی تا کنون نداشته است، هم رای وسازگار باشد؟
- "اما پیشینه نیروی عامل در دخالت بشر دوستانه مهم نیست بلکه میزان پایبندی وی به موازین این امر ضرورت دارد. در همان مثال قبلی کسی که کمک می کند مهم نیست که فرد صالحی باشد فقط وی باید همت و انگیزه مساعدت داشته باشد... برخی خشونت نیرو های انقلابی بوبژه صحنه فجیع کشتن قدافی و پاره ای از اقدامات ناقض حقوق بشر آنها را به عنوان دلیلی بر رد دخالت بشر دوستانه بیان می کنند... اما حتی اگر این رفتار ها ادامه پیدا کند دلیلی بر رد دخالت بشر دوستانه نمی شود. چون همانگونه که پیشتر شرح داده شد. اتخاذ این رویکرد قبل از این اتفاقات و بدون اطلاع از آنان صورت گرفت".
فرد غیرصالح انگیزه مساعدت ندارد، مگر پای منافع خودش در میان باشد. ممکن ست بگویید که: بله در عالم سیاست هرکس به فکر منافع خودش است. در این صورت دیگراز "بشردوستی" نمی توان صحبت کرد و باید به بررسی منافع و ضررهای دو طرف پرداخت و نه این که با "قسم حضرت عباس"سعی کنیم تا به دیگران بقبولانیم که "این گربه، این بارفقط برای رضای خداست که موش می گیرد"! و چگونه می توان از" پایبندی به موازین" صحبت کرد، زمانی که هم برخلاف قطعنامه عمل نموده و هم بر خلاف اصول انسانی50 هزار نفررا کشته و کشوری را ویران کرده ند؟ تعیین جایزه برای سرقذافی وچراغ سبز هیلاری کلینتون در سفرش به لیبی برای قتل او،با پایبندی به موازین صورت گرفت ویا حمله ناتو به اتومبیلش و بلایی که برسرش آوردند؟ ضمنا حمله به محل اقامت قذافی در روز اول که به کشته شدن فرزندان و بستگان خردسالش انجامید، نشان می دهد که ناتو عمدا قصد سربه نیست کردن قذافی را داشته است و نه آن که بتوان متجاوزین را ازآنچه بر سر او رفت ، مبرا دانست. "فارین پالیسی" چاپ آمریکا ،24 اکتبردر مقاله ای با عنوان "قذافی مردی که زیادمی دانست"! ، مرگ او را موجب آرامش خاطر رهبران ناتو ارزیابی می کند.
- "ارزش کل منابع نفتی این کشور 4.7 تریلیارد دلار می شود. این رقم کمتر از 3/1 تولید ناخالص داخلی آمریکا و اتحادیه اروپا است... آمار واردات لیبی در سال 2009 بشرح زیر است :ایتالیا 17.6 درصد، چین 10.3 درصد، ترکیه 9.3 درصد، المان 8.1 درصد، کره جنوبی 6.4 درصد، فرانسه 5.3 درصد، مصر 5.1 درصد و تونس 4.9 درصد...بریتیش پترولیوم، توتال و انی ایتالیا بزرگترین شرکت های نفتی خارجی فعال در میادین نفتی و گازی لیبی بودند...همانگونه که مشاهده می شود کشور های غربی موقعیتی ممتازی در تجارت خارجی و حضور در بازار نفتی لیبی پیش از اعتراضات داشتند.. کشور چین اگردر شرایط جدید موقعیتش را از دست بدهد معلول موضع خنثی در قبال مبارزات ضد استبدادی مردم لیبی خواهد بود. در زمان قذافی 35 هزار نفر چینی در لیبی کار می کردند".
ذخایر نفتی لیبی دوبرابر ذخایر نفتی آمریکاست.لیبی همچنین دارای منابع گاز ونیتروژن و فلزات گرانبها و شبکه آبرسانی مهمی در منطقه است.ناتو با حمله به لیبی ، از جمله قصد بیرون راندن رقبا ونیز تسلط بر ژئوپولیتیک این بخش از آفریقا را دارد : چین موقعیت اقتصادی ممتازی در لیبی داشت ."سقوط قذافی همچنین، ده ها میلیاررد دلار یه روسیه ضرر زد"(رویترز). واشنگتن پست می نویسد:"آفریقا کلید توسعه اقتصاد جهان است".(کانترکارنتز.3 سپتامبر2011).
"آفریقا قاره آینده جهان است.مواد خام آن قاره برای دنیای غرب بسیار حیاتیست. این قاره در آینده بیش از پیش مهمتر و مورد تهاجم خواهد بود". (از کتاب "پاسخ به تاریخ"- ص286. نوشته محمد رضا پهلوی).
- تجربه قذافی عبرتی برای دیکتاتوری هایی چون بشار اسد، علی عبدالله صالح، سید علی خامنه ای، آل خلیفه و... است ...در لیبی بعد از قذافی هر اتفاق نا خوشایندی بوقوع بپوندد شورای انتقالی و نیرو های انقلابی مسئول خواهند بود..."نگاهی بیاندازیم به مطلب آقای علی افشاری با عنوان "دخالت بشردوستانه و تحولات لیبی!"، منتشره در "روزآنلاین" 30 اکتبر:
- "دخالت نظامی ناتو به همراه متحدین آسیایی و آفریقایی اش آخرین تجربه اعمال مفهوم " دخالت بشر دوستانه " بود که بر اساس مصوبه 1970 شورای امنیت سازمان ملل رخ داد".
کشورهای عضو اتحادیه آفریقا، بخصوص اعضای خوش نام آن ، با دخالت ناتو در لیبی مخالف بودند. در آسیا نیزجز کشورهای دنباله روی آمریکا ، وضع به همین ترتیب بود. حتی اعضای پیمان ناتو نیز در مورد حمله به لیبی اتفاق نظر نداشتند. درمورد نقض آشکار مصوبه شورای امنیت، که آمریکا وناتو به دلخواه خود،از آن برای سرنگونی قذافی استفاده کردند، دیرتر مطالبی گفته خواهد شد.
-"ناتو در 30 مارچ اولین حمله نظامی را انجام داد. قریب به سه ماه پس از آنکه نیروهای انقلابی و خواهان تغییر لیبی با الهام از جنبش اعتراضی مردم تونس مبارزه برای سقوط قذافی را استارت زدند. اقدام حمایتی نظامی غرب پس از شروع اعتراض مردم و تشکیل شورای ملی انتقالی بود. انتساب انقلاب لیبی به نیرو های خارجی و آنها را آلت دست امریکا معرفی کردن با واقعیات تطبیق ندارد و تحریف آشکار تحولات لیبی است".
17 مارس ، یعنی کمتر از 2هفته قبل از حمله ناتو، قطعنامه شورای امنیت ، محدوده پرواز ممنوع را برای حمایت از مردم مقرر می کند. حمله نظامی وسرنگونی اگر تا آن زمان توجیه داشت، جای بحثش در شورای امنیت بود ونه اقدام خودسرانه "بشردوستانه" ناتو. روسیه اعلام داشت که ناتو با تفسیر وارونه از قطعنامه، بجای حمایت از مردم لیبی ، بمب برسرشان ریخت و کشورشان را به ویرانه تبدیل کرد. این چه "اقدام بشردوستانه" ای است که قربانیان یک روزش با قربانیان تمام دوران حکومت قذافی برابری می کند؟
توجه کنید که سارکوزی 9 مارس درتلویزیون فرانسه ، سرنگونی قذافی را برنامه پیش رو اعلام می دارد. برنامه ای که آمریکا در دهه 80 با کمک همین فرانسه ، اسرائیل ، عربستان و تشکیل"جبهه ملی نجات لیبی" در چاد ، به دنباش بود و نقشه ترور قذافی هم در این ارتباط برملا شد و رهبرانش هم که اتفاقا علنا آلت دست آمریکا بودند، همین امروز هم از رهبران "شورای ملی لیبی" هستند. نمونه اش فرمانده نظامی این شورا"خلیفه حفتر" است. که 20 سال اخیر عمرش را هم در آمریکا گذرانده است.(آقای افشاری البته باتردستی ژورنالیستی ،از عدم" انتساب انقلاب" به نیروهای خارجی، صحبت می کند تا کسی جرئت مخالفت به خود راه ندهد. که منظورش البته "انتساب رهبران شورشی" می باشد). محمد جبرئیل ، هم سالیان سال در آمریکا درس خوانده و تدریس می کرده است. گروه دیگر "جماعت اسلامی مبارزان لیبی" هم که گفته می شود از شاخه های القاعده است . 11 آوریل، علی آوجالی نماینده "شورای ملی لیبی"، با "پاول ولفویتز"، معاون ویردفاع وقت آمریکا هنگام حمله به عراق دیدار می کند. ولفویتز که از طراحان اصلی اشغال عراق بود، در سال 2003 در کنگره آمریکا حاضر شد وبه نمایندگان اطمینان خاطر داد که سود نفتی حاصل ازاشغال عراق ، مخارج و هزینه های جنگ را جبران خواهد کرد. این بار هم احتمالا در همین رابطه ماموریت داشته است تا با آوجالی ملاقات کند. همین امروزبه اخبار مراجعه کنید تا ببینید که جان مک کین که کاریکاتورجرج بوش به شمار می رود، چه بی تابی برای"حمله بشردوستانه" به سوریه از خود نشان می دهد. این روزها هرکه راست تراست،"بشردوست"تر از آب در می آید!
- "هنگامی که جنایت و سبعیت قذافی اوج گرفت و بر پایه آمار سازمان جهانی بهداشت، فدراسیون بین المللی حقوق بشر، اتحادیه حقوق بشر لیبی به ترتیب 2000، 3000 و 6000 نفر جان باختند.، فضا برای دخالت نظامی جامعه جهانی مساعد گشت".
از 17مارس( تصویب قطعنامه) تا30 مارس(حمله هوایی) مگر چه اتفاقی افتاد که ناگهان فضا برای دخالت نظامی آماده شد؟ جز آنکه در قطعنامه از جمله درخواست آتش بس شده بود که مدام از طرف قذافی مورد تاکید قرار می گرفت و از جانب شورشیان رد می شد؟ آیا این توصیه ها از خارج به شورشیان برای نپذیرفتن آتش بس ،برای همان "مساعد کردن فضا" صورت نمی گرفت تا ارقام قربانیان بالا رود و به استاندارد6000 نفربرسد. (جالب است که از تلویزیون های لس آنجلسی هم برخی به ایرانیان وعده میدهند که اگر6000نفرشهید دهید، دولت های خارجی دیگر نمی توانند ساکت بمانند و "فضا مناسب" خواهد گشت ).
-" بهره گیری از حمایت مشروع خارجی وابستگی نمی آورد و این اتهامات ویا یاغی نامیدن آنها برخاسته از همان ذهنیتی است که در اول انقلاب هر دیدگاه مخالف چپ در سیاست خارجی را به وابستگی متهم می نمود".
پس از فروپاشی شوروی ،چنین احکامی از طرف آمریکا و وابستگانش از آن رو صادر می شود که تنها اوست که توان دخالت به بهانه "حمایت مشروع" در امور دیگران را دارد. مکانیزم کار هم خیلی ساده است: فقط کافیست که بتوانید چند هزار نفری را در کشور مورد نظر به خیابان بیاورید و در صورت امکان تلاش کنید تابرای محکم کاری به رقم "6000قربانی" دست یابید، بقیه امور از قطعنامه تا بمب های نسل پنجم با اورانیوم ضعیف شده ، به عهده آمریکای"بشردوست" خواهد بود . گزینه های دیگر مثل "دروغ گویی" ازنوع بهانه اشغال عراق هم البته همیشه روی میز است. ولی چه بهتر که دوستان "خیراندیش"، آستین همت بالا زنند وزمینه های "کمک بشردوستانه" را فراهم کنند تا شاید در هزینه های مادی و "اخلاقی" اشغال آشکار ،چون مورد عراق و افغانستان، نیز کمی صرفه جویی شود.و چه کسی است که درضرورت یاری رسانی به "بشردوستان"، جسارت تردید داشته باشد؟ پیش از فروپاشی شوروی ولی همین آمریکایی ها ، ده ها حکومت ملی را با کودتا سرنگون کرده ، دیکتاتورها را سرکارآوردند تا سفت و محکم از منافع آن ها حمایت کنند و پایگاه نظامی در اختیارشان بگذارند. این حسن "چپ" ها بوده است که این حقایق را می دیدند و از وابستگی به چنین سیستم ضد بشری برحذر می داشتند.امروزهم جز عوامل آشکاروپنهان جهانخواران وسوداگران، چه کسی را در دنیا می توان یافت که با سیاست های متکی به زور آنان که "ارمغانی" جزفلاکت و ویرانی تا کنون نداشته است، هم رای وسازگار باشد؟
- "اما پیشینه نیروی عامل در دخالت بشر دوستانه مهم نیست بلکه میزان پایبندی وی به موازین این امر ضرورت دارد. در همان مثال قبلی کسی که کمک می کند مهم نیست که فرد صالحی باشد فقط وی باید همت و انگیزه مساعدت داشته باشد... برخی خشونت نیرو های انقلابی بوبژه صحنه فجیع کشتن قدافی و پاره ای از اقدامات ناقض حقوق بشر آنها را به عنوان دلیلی بر رد دخالت بشر دوستانه بیان می کنند... اما حتی اگر این رفتار ها ادامه پیدا کند دلیلی بر رد دخالت بشر دوستانه نمی شود. چون همانگونه که پیشتر شرح داده شد. اتخاذ این رویکرد قبل از این اتفاقات و بدون اطلاع از آنان صورت گرفت".
فرد غیرصالح انگیزه مساعدت ندارد، مگر پای منافع خودش در میان باشد. ممکن ست بگویید که: بله در عالم سیاست هرکس به فکر منافع خودش است. در این صورت دیگراز "بشردوستی" نمی توان صحبت کرد و باید به بررسی منافع و ضررهای دو طرف پرداخت و نه این که با "قسم حضرت عباس"سعی کنیم تا به دیگران بقبولانیم که "این گربه، این بارفقط برای رضای خداست که موش می گیرد"! و چگونه می توان از" پایبندی به موازین" صحبت کرد، زمانی که هم برخلاف قطعنامه عمل نموده و هم بر خلاف اصول انسانی50 هزار نفررا کشته و کشوری را ویران کرده ند؟ تعیین جایزه برای سرقذافی وچراغ سبز هیلاری کلینتون در سفرش به لیبی برای قتل او،با پایبندی به موازین صورت گرفت ویا حمله ناتو به اتومبیلش و بلایی که برسرش آوردند؟ ضمنا حمله به محل اقامت قذافی در روز اول که به کشته شدن فرزندان و بستگان خردسالش انجامید، نشان می دهد که ناتو عمدا قصد سربه نیست کردن قذافی را داشته است و نه آن که بتوان متجاوزین را ازآنچه بر سر او رفت ، مبرا دانست. "فارین پالیسی" چاپ آمریکا ،24 اکتبردر مقاله ای با عنوان "قذافی مردی که زیادمی دانست"! ، مرگ او را موجب آرامش خاطر رهبران ناتو ارزیابی می کند.
- "ارزش کل منابع نفتی این کشور 4.7 تریلیارد دلار می شود. این رقم کمتر از 3/1 تولید ناخالص داخلی آمریکا و اتحادیه اروپا است... آمار واردات لیبی در سال 2009 بشرح زیر است :ایتالیا 17.6 درصد، چین 10.3 درصد، ترکیه 9.3 درصد، المان 8.1 درصد، کره جنوبی 6.4 درصد، فرانسه 5.3 درصد، مصر 5.1 درصد و تونس 4.9 درصد...بریتیش پترولیوم، توتال و انی ایتالیا بزرگترین شرکت های نفتی خارجی فعال در میادین نفتی و گازی لیبی بودند...همانگونه که مشاهده می شود کشور های غربی موقعیتی ممتازی در تجارت خارجی و حضور در بازار نفتی لیبی پیش از اعتراضات داشتند.. کشور چین اگردر شرایط جدید موقعیتش را از دست بدهد معلول موضع خنثی در قبال مبارزات ضد استبدادی مردم لیبی خواهد بود. در زمان قذافی 35 هزار نفر چینی در لیبی کار می کردند".
ذخایر نفتی لیبی دوبرابر ذخایر نفتی آمریکاست.لیبی همچنین دارای منابع گاز ونیتروژن و فلزات گرانبها و شبکه آبرسانی مهمی در منطقه است.ناتو با حمله به لیبی ، از جمله قصد بیرون راندن رقبا ونیز تسلط بر ژئوپولیتیک این بخش از آفریقا را دارد : چین موقعیت اقتصادی ممتازی در لیبی داشت ."سقوط قذافی همچنین، ده ها میلیاررد دلار یه روسیه ضرر زد"(رویترز). واشنگتن پست می نویسد:"آفریقا کلید توسعه اقتصاد جهان است".(کانترکارنتز.3 سپتامبر2011).
"آفریقا قاره آینده جهان است.مواد خام آن قاره برای دنیای غرب بسیار حیاتیست. این قاره در آینده بیش از پیش مهمتر و مورد تهاجم خواهد بود". (از کتاب "پاسخ به تاریخ"- ص286. نوشته محمد رضا پهلوی).
درس عبرت خامنه ای این می تواند باشد که کنار گذاشتن برنامه هسته ای قذافی در سازش با غرب، به قیمت جانش تمام شد. ولی سعی درتطهیر دامان آمریکا و ناتو درمقابل آنچه بر سر لیبی خواهد آمد(سال نیکوی پیدا ازبهار)، یا از شیفتگی و یا وابستگی خفت بارخبر می دهد.
25 اکتبر، "یونگه ولت"، چاپ آلمان ، در مقاله ای با عنوان "درباره قتل قذافی"، از جمله چنین می نویسد:"کمیسیون صلح آلمان از ناتو بخاطر رهبری حمله به لیبی ، شکایت می کند. از همان ابتدا فرانسه ، انگلیس و آمریکا، نه با هدف "حمایت از مردم" ، بلکه برای "سرنگونی رژیم لیبی" وارد عمل شدند. این موضوع با سه دلیل ثابت می شود:1- 9مارس، نیکلا سرکوزی در تلویزیون فرانسه ، سرنگونی قذافی را ،"هدف" اعلام می کند. این امر با این ادعا که قذافی با هواپیمای نظامی تظاهرات مسالمت آمیز را بمباران کرد، مدلل گردید.اتهامی که چون دیگر اتهامات به قذافی ، هیچگاه اثبات نشد.2-17 مارس، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، در کنار اعلام "منطقه پروازممنوع"، از طرفین درخواست آتش بس کرد و از تغییر رژیم صحبتی نیست.آتش بس، نه از جانب شورشیان و نه بعد از جانب ناتو هیچگاه اجرا نشد.3- حمله هوایی به کاروان اتومبیل حامل قذافی در سرت، اقدامی عمدی از طرف ناتو برای محو شریک جرم خود است. ناتو "وظیفه"بازجو،دادگاه و جلاد را یکجا به عهده گرفته است"."تایمزاتحادیه اروپا"،5 اوت 2011 مقاله ای منتشر کرده است با این عنوان:"آنچه در بانک های آمریکا و اروپا می گذرد، جهان را به آستانه جنگ می کشاند"!... " گزارش تکان دهنده وزیر خزانه داری روسیه به نخست وزیر کشور، ولادیمیر پوتین، حاوی این اعلام خطر است که :کاهش عظیم نقدینگی موسسات مالی آمریکا و اروپا در دو هفته اخیر، خطر فروپاشی مجموعه سیستم جهانی اقتصاد را به همراه دارد و تنها راه نجات غربی ها از نابودی،جنگ است ...این گزارش آغاز بحران فعلی را تصمیمات غلط "فدرال رزرو بانک آمریکا"، در تاریخ 20 ژوئیه، می داند".
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر