روابط روسیه و غرب از نگاه برژینسکی

زبيگنيف برژينسکی ، عضو هيئت رئيسه مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللی واشنگتن، معاون سابق رياست جمهوری در امور امنيت ملي وکارشناس مسائل ژئوپولیتیک، در مصاحبه ای اختصاصی با خبرنگار "بی بی سی" روسی ، که دیروز 9 سپتامبر 2011 متن آن منتشر شد ، آینده سمتگیری های سیاست خارجی روسیه را در پیوند با غرب پیش بینی می کند. این مصاحبه درآستانه دیدار هفته آینده دیوید کامرون، نخست وزیر انگلستان از روسیه انجام می گیرد. حضور باب دادلی، رئیس غول نفتی "بی پی" ، که در ماه های گذشته مذاکراتش با مقامات روسیه برای مشارکت در استخراج نفت قطب شمال با ناکامی روبرو شد، اهمیت این سفررا افزون می کند.
اینک در شرایطی که روسیه در مقابل تهاجم ناتو به مناطق نفوذش در لیبی و سوریه، هرچه بیشتر به چین نزدیک شده است ، برژینسکی جایگاه اصلی روسیه را "غربی"می بیند. اهمیت توجه به روابط روسیه و غرب برای ما،در تاثیر گذاری مستقیم آن برسمتگیری های آینده جمهوری اسلامی ایران است. ولی آن گونه که در این گفتار برژینسکی می خوانیم، او برخلاف اظهارات گذشته اش، حال امیدی به همکاری استراتژیک روسیه و غرب، در آینده نزدیک ندارد.
ترجمه:
"ز. برژینسکی: روسیه به صورت زیگزاگ به سمت اروپا حرکت می کند!
-آیا روسیه شانسی برای افزایش نفوذش دارد؟
-در دهه 70 در اتحاد شوروی باور بر این بود که در دهه 80 آن ها قدرت اول اقتصادی جهان خواهند شد. شوروی ولی یکی از دوقدرت بزرگ نظامی جهان بود. امروز قدرت نظامی به چه معناست و چگونه می توان آن را مشخص کرد؟ امروز دیگر نمی باید تعداد کلاهک اتمی را در این ارتباط مبنا قرار داد. به نظر من روسیه کشوری قوی در مقیاس جهانی است ولی همچون برخی کشورهای دیگر، قدرتی بالنده نیست.
آمریکا هم اینک مستقل تر از قدرت های دیگر است ولی دوران دهه نود و آغاز قرن جدید، یعنی دوران آقایی مطلق آمریکا سپری شده است. بیشترین آسیب به موقعیت آمریکا، بخصوص در دور دوم ریاست جمهوری جرج بوش واردآمد.
روسیه می تواند بخشی از غرب باشد !
-برخی ها در روسیه معتقدند که تنها راه قابل پذیرش برای آینده کشورشان ، اتحاد تنگاتنگ با اروپا و حتی عضویت در اتحادیه آن است. آیا ین امر شدنی است؟
-چنین امکانی وجود دارد. البته در آینده نزدیک احتمالش کم است ولی در دورنما آن را نباید نفی کرد.چنین بحثی البته اگر جدی شود،آنگاه به باور من اکثریت اروپایی ها خواهان آنند که در چنین ترکیبی آمریکا هم حضور داشته باشد. زیرا بدون آمریکا، بخشی از اروپا احساس خطر خواهد کرد که روسیه به اتکای توانایی ها و قدرت نظامی اش ، به قدرت غالب در این اتحادیه بدل شود.
-ولی چنین اتحادی مطوب است؟
-برای چه کسی؟
-برای هردوطرف:اروپا وروسیه.
-ذهنیت های سنتی در حال تغییرند. درک واقعیات و انتظارات مردم و کشورها تغییر می کنند. همه چیز در این رابطه به عامل زمان بستگی دارد. اگر صحبت از چند سال است، پاسخ منفی است. ولی اگر پای دهه ها در میان باشد، پاسخ مثبت است. چنین اتحادی امکان تحقق دارد وبه آن معنا نیست که حتما محقق خواهد شد.
-در شوروی و هم روسیه خیلی ها شما را همیشه دشمن به شمار می آوردند. و اینک شما به فرومی آمده اید که می خواهد نشان دهد که روسیه دوباره قوی شده و در مرکز توجه سیاست های جهانی قرار گرفته است. چرا؟
-من مخالف اتحاد شوروی و بخصوص استالینیزم بودم. آن زمان سپری شده است و من اینک روسیه ، فرهنگ آن و احساس نزدیکی مردمش با یکدیگر را دوست دارم و فکر می کنم این کشور همه گونه امکانی برای موفقیت در اروپایی شدن در اختیار دارد.
اگر روسیه رشد کند، به تحکیم و تعمیق دمکراسی بپردازد و از گرایشات ارتجایی سلطه جویی و تمایلات شوینیستی بپرهیزد،آنگاه شانس آن را خواهد داشت که اروپایی- اروپایی غربی شود. یعنی کشوری که در جامعه وسیعتری گنجانده خواهد شد. جامعه ای که نه تنها اروپا، بلکه آمریکا را نیز در بر می گیرد. زیرا احساس اطمینان کشورهای اروپایی در صورت اتحاد با روسیه، تا حد زیادی به مراحل تاثیر گذاری آمریکا در این پروسه مربوط می شود.
مسیر پیشرفت تاریخ خط مستقیم نیست!
-به نظر شما آیا در روسیه اراده و آمادگی گریز از این گرایشات منفی که نام بردید ، وجود دارد؟
-حرکت تاریخ خط مستقیم نیست. حتی در شرایط مطلوب هم گاه چرخش و عقبگرد دیده می شود و سپس از نو به جلو می رود. احساس من این است که بخش اعظم جامعه روسیه، دمکراسی را می فهمد و می پذیرد. ولی این مانع در جا زدن های موقتی نیست و این امری طبیعی است. وقتی به نسل جوان روسیه می نگرم و مطالب نشریات و کتاب های خاطرات افراد مختلف از دوران استالین را می خوانم، خیلی تحت تاثیر قرار می گیرم .به عنوان مثال شاعری که در محاصره لنینگراد، مبلغ کمونیسم است، در همان زمان در خاطراتش به طور باورنکردنی امتناع از خبر رسانی درمورد خشونت های " کا.گ.ب" و "ان.کا.و د" را مورد انتقاد قرار می دهد. وقتی این ها را می خوانی ، متوجه می شوی که این گریم چهره روانی روسیه ، آنگونه که باید، تغییر خواهد کرد. همانگونه که درک تاریخی اش از خود تغییر می کند. از این همه نتیجه می گیرم که حدود 60 سال انزوای عمیق ایدئولوژیک روسیه از اروپا، به پایان می رسد و حتی اگر امروز یک عقبگرد موقتی به ناسیوالیسم و شوینیزم ، بر حسب برخی قرائن ، در روسیه به چشم می خورد، همیشه اینچنین نخواهد ماند.
برداشت من این است که روسیه ، هرچند به صورت زیگزاگ ، به سمت اروپا حرکت خواهد کرد. اگر اروپا در این رابطه درست عمل کند و آمریکا را به این روند وارد سازد، آنگاه حالت برد سه جانبه بوجود می آید: برد برای آمریکا، اروپا و روسیه".

هیچ نظری موجود نیست: