به نظر می آید که آسانژ، در جهان سیاست ،زمین لرزه ای پدید آورد که نه تنها برج و باروهای به ظاهر مستحکمی را فروریخت ، بلکه لرزه براندام همه برج نشینان عالم نیز انداخت.
او با انتشارپیام های محرمانه (به قول خودش)" توطئه گران مقتدر"، ثابت کرد که برای صاحبان قدرت،" شفافیت " فقط آن زمان مطلوب است که افسارش در دست خودشان باشد و به قلب سپاه دشمنانشان حمله برد.
آسانژ ، تاریخ را ورق زد ، زیرا پس از این ، هیچ ابرقدرت و قدرتی ، جرئت آن را نخواهد داشت که چون گذشته، با خیالی آسوده ، برای تسلط بر مردم خود و دیگران، به توطئه و تزویر متوسل شود و بپندارد که اگر همه جهان هم بوی توطئه را استشمام کرد ولی مدرک محکمه پسندی برای اثبات نخواهد یافت.
از این رو، افشا گری های "ویکی لیکس"، حتی اگر پس پرده اهداف دیگری هم جز "مبارزه با توطئه گران مقتدر"، داشته باشد، فصلی در تاریخ گشود که مردم جهان را برای اولین بار، به روئیت منتهی الیه دخمه های تصمیم گیری قدر قدرتان ، امیدوار می سازد.
درخبرها آمده بود که برخی محافظه کاران آمریکا، خواستار اعدام "جولین آسانژ" شده اند. (اشپیگل آن لاین.6 دسامبر2010).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر