بلند گو...


اولین درسی که سرمایه داری به سوداگران آموخت ، استفاده از"تبلیغ" بود: برای موفقیت ، 80 درصد سرمایه ات را برای تبلیغ هزینه کن . یعنی دروغ بگو. تبلیغات تجاری، تنها به منفعت فروشنده می اندیشد . در صورتی که منفعت خریدار ، در کسب دانش و آگاهی غیر مغرضانه از جنس است و نیز "اقناع" شرافتمندانه خریدار است که می تواند سود هردو طرف را مد نظر داشته باشد. سرمایه داری ولی حتی از گرایشات ناسیونالیستی و مذهبی و تمایلات جنسی انسان ها هم ، برای فروش کالا ، در قراردادی نانوشته و نابرابر سوءاستفاده می کند.
عینا همین داستان را درعرصه سیاسی شاهد هستیم. چگونه می توان به عنوان مثال ، عامل این همه جنایاتی بود که همین امروز، تنها در نزدیکی مرزهای ما رخ می دهند، با این حال ، خود را "فرشته ای معصوم و خیراندیش" ، غالب کرد؟ امروزاعلام شد که 65 سال پیش ، سازمان سیای آمریکا ، در گواتمالا ، برروی زندانیان آزمایشات پزشکی انجام می داده و چند سال بعد،یعنی 1954 در همین کشور ، " یاکوب آربنز"، رئیس جمهور محبوب را سرنگون کرده ، یک رژیم فاشیستی را جانشینش ساخته است. یک سال جلوترهم، دولت ملی دکتر مصدق به وسیله کودتای سازمان سیا، سرنگون شده بود. ویلیام بلوم " ، در کتاب خود به نام " دولت تبهکار" ، می نویسد:
" دوره 25 ساله شکنجه و سرکوب ، در حالی آغاز گشت که صنعت نفت ایران به تملک خارجی ها باز گردانده می شود و آمریکا و بریتانیا هرکدام سهم 40 درصدی از آن می برند". بلوم ، در مورد آنچه در گواتمالا، حدودا در همین تاریخ رخ داد ، می نویسد :" سیا در این کشور برعلیه دولت منتخب و مترقی "یاکوب آربز"، کودتایی را سازماندهی می کند و این آغاز 40 سال حکومت نظامی ، شکنجه ، آدم ربایی ، اعدام دسته جمعی و ظلم و ستم غیر قابل تصور در آنجاست. حاصل کار بیش از 200 هزار نفر قربانی بود که با کشتار یهودیان اکرائین و رومانی در هولوکاست ، برابراست .هنوز ولی بسیاری از آمریکائیان ، چیزی از آن نمی دانند".
چندی پیش نیز اعلام شد که در نتیجه بکارگیری بمب های دارای مواد رادیواکتیو توسط ارتش آمریکا در فلوجه ، موارد ابتلاء به سرطان و تولد نوزادان ناقص الخلقه افزایش یافته است.
سال 83 ، در مطبوعات اتحاد شوروی، پیدایش بیماری "ایدز" را به آزمایشاتی مشابه آنچه در گواتمالا رخ داد، در زندان های خود آمریکا ، مربوط دانستند.
همه می دانند که جنایات اینچنین ، نزدیک یک قرن است که توسط آمریکایی ها صورت گرفته و می گیرد. با اینحال کم نیستند کسانی که در همین کشور خودمان، هنوز گول ژست های" آزادی خواهانه" و" دمکرات مآبانه" آنان را می خورند. چرا؟
تنها در سایه تبلیغات بی وقفه چنین امر محالی ، ممکن شده است.
تصور کنید که دریک استادیوم ورزشی، هرکسی که یک بلند گو داشته باشد، می تواند با دادن شعار، عده ای را دور و بر خود جمع کند. حال اگر از بلند گوهای استادیوم شعاری داده شود، عده زیادی تحت تاثیرآن قرار می گیرند و صدای بلند گوهای کوچک هم در هیاهوی آن گم می شود.
آمریکایی ها، بلند گوهای نیرومند دارند و از وسایل ارتباط جمعی نوین نیز، که اکثرا در کنترل خود آن هاست، برای بزک کردن چهره کریه سیاسی و مقاصد خود، نهایت بهره برداری را می نمایند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

خسرو عزیز،

با سلام موضوع جالبه، ولی به نظر من می‌رسد آنچه تو مطرح میکنی‌ بخشی از مطلب شکل دادن به افکار ،باورهای توده‌های مردم است.

بخش عمده این وظیفه به عهده ماشین عظیم مدیا است، این ماشین آخرین دستاوردهای علمی‌ و فنی‌ و انسانی‌ را برای انجام بهتر وظیفه محوله در اختیار دارد. اگر بپذیریم که باورهای انسان به نیروی مادی تبدیل میشوند به نقشه مهم این وسیله در شکل دادن به باور‌های مردم در جامعه سرمایه داری پئی میبریم. این ماشین همان طور که تو اشاره کرده ای‌ در تجارت هم به طور وسیع به کار میرود.

شاد و پیروز باشی‌.