در مـورد "سـیا"

شروود راسSherwood Ross، مفسر نشریات معتبر، اخیرا مطلبی منتشرکرده است، با عنوان " سیا اصلاح پذیر نیست و باید منحل شود". این مقــاله در نشریات کشورهای مختلف جهان ، از جمله در روسیه بازتاب داشته است . مقالات دیگر این نویسنده را در اینــــجا و اینجــــا می بینید. ترجمه : سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) ، بدترین پیش بینی بنیادگذارش "هری ترومن " را تایید کرده است که از آن می ترسید که این سازمان به "گشتاپوی آمریکا" تبدیل شود. این تغییر شکل اکنون سال هاست که صورت گرفته است و هیچ امیدی هم به اصلاح آن که تاریخش 60 سال فاشیسم و ناکامی و تشکیلاتش در تضاد کامل با روح دمکراسی است، وجود ندارد از این رو کرکره اش را باید برای همیشه پایین کشید. انتقال انبوه اطلاعات غلط در مورد مسائل مهم به روسای جمهور آمریکا؛ نقض مکرر قوانین ؛ انجام تقلب در بسیاری از انتخابات؛ سرنگون ساختن دولت های خارجی؛ اعطای کمک های مالی به دیکتاتورها و سر به نیست کردن انسان های بیگناه، صفحات تاریخ رسمی به خون نوشته شده آژانس( آنگونه که سیا را می نامند)، در سال های موجودیتش را تشکیل می دهد. مردم جهان " سیا" را سازمانی ننگین می دانند و این ارزیابی درست، موجب شرمساری آمریکایی هاست. پرزیدنت اوباما ، حدود ده سازمان اطلاعاتی دیگر دارد که از آن ها کسب اطلاع می کند و راهنمایی می گیرد. پس سیا را برای چه می خواهد؟ او می تواند با یک ضربه حقوق 27 هزار کارمند این سازمان را که میلیون ها دلار از مالیات مردم را شامل می شود، قطع کند و این لکه ننگ را از پرچم آمریکا بزداید . چنین نظری را اگر "رادیکال" می پندارید ، دقت کنید که منبع تغذیه "رادیکالیسم" ، همانا عملیات مخفیانه و اوباشانه سیا در جهان است ... " تیم واینر" ، گزارشگر "نیویورک تایمز" ، در کتاب خود به نام " میراث خاکستر، تاریخ سیا" ، می نویسد :" سیا در گذشته هم ، از آغاز دهه پنجاه ، مراکز بازجویی در آلمان ، ژاپن و پاناما داشته است." واینر برای روشنگری های خود در مورد فعالیت های "مجامع اطلاعاتی" ، جایزه "پولیتزر" دریافت کرد. او می نویسد: " سیا در گذشته هم به شکار دشمنان مبادرت کرده است:سال 1967 ، در چارچوب برنامه "فنیکس" در ویتنام و قبل از آن هم با ربودن مظنونان به تروریسم و نیز قتل افراد"... سال 1953 در نتیجه یک کودتا به رهبری سیا در ایران ، شاه دوباره به قدرت مطلقه باز می گردد." ویلیام بلوم " ، در کتاب خود به نام " دولت تبهکار" ، می نویسد: " دوره 25 ساله شکنجه و سرکوب ، در حالی آغاز گشت که صنعت نفت ایران به تملک خارجی ها باز گردانده می شود و آمریکا و بریتانیا هرکدام سهم 40 درصدی از آن می برند. بلوم ، در مورد آنچه در گواتمالا، حدودا در همین تاریخ رخ داد ، می نویسد که سیا در این کشور برعلیه دولت منتخب و مترقی "یاکوب آربنز"، کودتایی را سازماندهی می کند و این آغاز 40 سال حکومت نظامی ، شکنجه ، آدم ربایی ، اعدام دسته جمعی و ظلم و ستم غیر قابل تصور در آنجاست. حاصل کار بیش از 200 هزار نفر قربانی بود که با کشتار یهودیان اکرائین و رومانی در هولوکاست ، برابراست .هنوز ولی بسیاری از آمریکائیان ، چیزی از آن نمی دانند. بلوم از جنایات دیگر سیا یاد می کند: 1958-1957 در اندونزی ، سیا برای سرنگونی دولت غیر متعهد "سوکارنو" ، برنامه ریزی می کند: ابتدا نقشه قتل سوکارنو را می کشد. سپس با جعل فیلم سکسی، سعی در شانتاژ او می نماید. همزمان ناراضیان ارتشی را علیه او متحد می کند و جنگی تمام عیار براه می اندازد که در آن خلبانان آمریکایی نیز هدف هایی را روی زمین بمباران می کنند. اقدامات مشابهی هم در همین ایام در "کاستاریکا" صورت می گیرد که ناموفق می ماند. همچنین تلاش سیا برای ترور رئیس جمهور عراق، "عبدالقاسم" ، در سال 1960 ، به جایی نمی رسد. بسیاری از ماجراجویی های دیگر سیا هم با ناکامی روبرو می شود. در لائوس ، سیا در تلاش های کودتایی سال های 60،59،58 شرکت داشت. هدف سرنگون ساختن دولت ، به کمک ارتش سری 30 هزارنفره بود. در اکوادور ، سیا رئیس جمهور " خوزه ولاسکو" را که دولت جدید کوبا به رهبری فیدل کاسترو را به رسمیت شناخته بود ، سرنگون می کند. سال 1961 قتل "پاتریس لومومبا" ، نخست وزیر منتخب کنگو را سیا برنامه ریزی و سپس "موبوتوسکو" را جانشینش می کند. بلوم می نویسد: " حکومت "موبوتو سکو" چنان بی رحم و فاسد بود که گردانندگان خود سیا را هم به حیرت انداخته بود". 1960، در غنا کودتایی نظامی علیه رهبر کشور ، "قوام نکرومه" توسط سیا ترتیب داده می شود. سال1973 در شیلی، سیا منابع مالی جهت سرنگونی رئیس جمهور منتخب ، "سالوادور آلنده " را تامین می کند که در نتیجه آن رژیم آدمکش ژنرال "آگوستینو پینوشه" به قدرت می رسد و بیش از سه هزار نفر از مخالفین سیاسی را شکنجه و اعدام می کند. سال 1967 در یونان، به کمک سیا، انتخابات قانونی مختل می شود و کودتای نظامیان به وقوع می پیوندد که تنها در ماه اول، 8 هزار نفر یونانی را سربه نیست می کند. بلوم در این باره می نویسد: " فجیع ترین شکنجه ها با تجهیزات ارسالی آمریکا ، رایج می گردد". در آفریقای جنوبی، سیا، اطلاعات منجر به دستگیری "نلسون ماندلا" را ، که سال ها در زندان ماند، به رژیم آپارتاید می دهد". سال 1964 ، رئیس جمهور بولیوی، "ویکتور پاز"، به کمک سیا سرنگون می شود. سال 1975-1972 ، در استرالیا، میلیون ها دلار از طرف سیا به مخالفان حزب کارگر کمک می شود. عینا همین کار ، سال 1962 ، در برزیل صورت گرفته بود. سال 1960 ، در لائوس، به کمک سیا ، در یک انتخابات جعلی ، دیکتاتوری برقرار می شود. سال 1970 در پرتقال، سیا با کمک مالی ، کاندید مورد نظرش را به قدرت می رساند. سال 90-70 ، در فیلیپین ، سیا از رژیم شکنجه و اعدام حمایت می کرد. سال 1990 ، در السالوادر ، سیا با دخالت درجنگ داخلی، موجب کشته شدن 75 هزار نفر می شود. این فهرست را می توان باز هم ادامه داد... رابرت گیتز، وزیر دفاع کنونی و رئیس سابق سیا، اعتراف کرد که نیروهای مخفی آمریکا ، 6 ماه قبل از ورود نیروهای شوروی به افغانستان ، کمک رسانی به "مجاهدین" را آغاز کرده بودند... سیا از اسامه بن لادن ، مانند بعضی رادیکال های دیگر حمایت می کرد... و حداقل از 1984 به او، برای تجهیز 35000 عرب و اعزامشان به افغانستان ، یاری رسانده بود... دولت بوش-چینی، پس از 11 سپتامبر، نه تنها هیچگونه محدودیتی در فعالیت سیا برقرار نکرد، بلکه اساس برپایی زندان های مخفی را محکم کرد که در آن افسران سیا و پیمانکاران ، انواع و اقسام تکنیک های شکنجه را روی زندانیان بکار می برند.سیا در سال 2006 ، طبق برخی گزارشات ، در زندان های مخفی ، 14000 نفر را در اسارت داشته است که این جنایت آشکار علیه بشریت به شمار می رود. ... لئون پانه تا ، رئیس سیا گفت که دولت اوباما با انتقال اسرای خارجی به زندان های خارج از آمریکا ، موافق است ، به شرطی که مقامات رسمی مطمئن شوند که آن ها تحت شکنجه قرار نمی گیرند. اگر در گذشته شکنجه زندانیان انجام گرفته است ، چگونه پانه تا می تواند مطمئن باشد که همکارانش در سیا ، در کشورهایی مثل مصر و مراکش، شکنجه زندانیان را متوقف کرده اند؟ اصولا سیا برای چه منظوری غیر از شکنجه کردن ، مردم را در خیابان های میلان و نیویورک ، می رباید و به دیگر کشورها منتقل می کند؟ این دیگر چیزی بیش از بدبختی خواهد بود اگر اوباما ، عمل غیر انسانی و غیر قانونی ربودن افراد و انتقالشان به زندان های سیا ، که از زمان بیل کلینتون آغاز شد و در زمان جرج بوش گسترش یافت را همچنان ادامه دهد. اگر کاخ سفید فکر می کند که این سازمان های تام الاختیار می توانند در سراسر جهان ، هرکه را خواستند ، بدون طی مراحل قانونی ، بربایند و شکنجه کنند و مسئولیتی هم نپذیرند، آنگاه می توان نتیجه گرفت که آمریکایی ها خود را" صاحب اختیاران" ی می دانند که از دیگران بهتر و مافوق قوانین بین المللی هستند. این تلقی ، فرق زیادی با آن فلسفه ای که به کمکش رایش سوم آدولف هیتلر ظهور کرد ، ندارد. این بسیار مضحک است که رای دهندگان آمریکایی روی برتافته از نژاد پرستی، در نوامبرگذشته ، شاهد تایید اعمال غیرقانونی پیشینیان ، در عالی ترین مراجع قانونی باشند. این روند باید متوقف و " سیا" باید منحل شود.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

• معرکه بر پا ست!
• آدم دیگر بدشواری می تواند دور و برش را باز شناسد!
• برژینسکی در لهستان مصاحبه می کند و از بهشت روی زمین، سرزمین رؤیاها، خطه امکان پذیری امکان ناپذیرها لب که چه عرض کنم، دهن به انتقاد می گشاید.
• شرود راس آرشیوش را باز می کند، به انتقاد از سازمان سیا می پردازد و ممنوع اعلام کردن آن را توصیه می کند.
• دوستان هم با اشتیاق تمام ترجمه می کنند و به «روشنگری» اهالی ایرانزمین می پردازند.
• ناگهان دهها هزار سند سری نظامی بدست سازمان افشاگری می افتد و آنهم بلافاصله مصاحبه بلند بالا ترتیب می دهد و همه را دو دستی در اختیار نیویورک تایمز، گاردین و اشپیگل می گذارد.
• چی شده است؟
• این نوشته ها باید تک تک مورد تحلیل مو به مو قرار گیرند، تا از لا به لای گفته ها، نا گفته ها کشف شود.

Khosro Sadri گفت...

اینچنین مطالب روشنگانه همیشه منتشر می شده است و پدیده جدیدی نیست .ولی هرچه زمان می گذرد انگیزه کمتری در بین ایرانیان برای توجه به آن ها دیده می شود.

ناشناس گفت...

خسرو عزیز
با سلام
حق با تو ست.
این جور تشبثات تازگی ندارند، ولی کار هر روزه حضرات هم نبوده است.
برای شروع معرکه ای دلایلی هست که من سعی خواهم کرد در دایرة المعارف روشنگری حتی الامکان مورد بحث قرار دهم.
شیوه عمل امپریالیسم پیچیده و بغرنج و ظریف تر شده است تا عوامفریبی کاملتر و مؤثرتر شود.
مناسبات تولیدی از جنس اجنه است، همه جا هست و هیچ جا نیست و برای بازتولید خود، گاهی این مؤسسه و گاهی آن شخصیت و یا رئیس جمهور و مهره را فدا می کند تا سیستم را حفظ کند.
درختان کویر هم به هنگام خشکسالی و قحطی باران، بخشی از شاخه های شان را خشک می کنند و می اندازند تا سیستم خود را حفظ کنند.
من این بحث را اگر فرصت کردم مفصلتر مورد بحث قرار خواهم داد.

از اینکه به نظر ناقابل من واکنش نشان دادی شاد شدم.

ما باید با یکدیگر بحث کنیم تا نگندیم.

زنده باشی!

Khosro Sadri گفت...

من هم از تو بخاطر خواندن این مطالب تشکر می کنم.

ناشناس گفت...

خسرو عزیز
دستت درد نکند.
کاریکاتور نغز و پر مغزی است!
در مجله هفته مطلبی هست، نام نویسنده و مترجمش یادم رفته تحت عنوان سخن از کدامین دموکراسی است؟
مطلب پر محتوائی است که خواندنش را باید توصیه کنم.

زنده باشی و سربلند باشی!

به وبلاگ ما هم سر بزن و از نظراتت ما را بهره ور کن:

http://hadgarie.blogspot.com/