دورنمای روابط روسیه و جمهوری اسلامی

سیاست خارجی ج.ا ایران  در جهان دوقطبی گذشته، بر اساس شعار "نه شرقی، نه غربی"  یا حفظ تعادل بر روی الاکلنگ مناقشات بین المللی شرق و غرب استوار بود. با آغاز افول "ستاره سرخ" از فراز کرملین و سنگین شدن وزنه به سمت غرب، دو راه برای ج.ا باقی می ماند: یا جهت گیری غربی و یا دست دوستی دراز کردن به سمت شرق و شریک شدن در سرنوشت نا معلوم آن.
4ژانویه 1989 (دیماه 1367 )،کوتاه زمانی پس از قتل عام زندانیان سیاسی، از آن جمله رهبران و اعضای حزب توده ایران، به جرم "شرق گرایی"، هیئتی به سرپرستی آیت الله جوادی آملی به مسکو می رود  تا ظاهرا دعوت آیت الله خمینی را  جهت" پذیرش اسلام "، به میخائیل گارباچف، رهبر وقت اتحاد شوری ضعیف ابلاغ نماید. از آنجایی که در عالم سیاست ، بخصوص نوع ج.ا آن ، محتوای هربسته ای باید غیراز آن چیزی باشد که رویش نوشته شده است، این یکی هم  جز درخواست بررسی همکاری های تنگاتنگ استراتژیک  به ابرقدرت شیطانی شرق، چیز دیگری از آب در نیامد. گارباچف هرچند مسلمان نشد ولی با فشردن دست نمایندگان یک حاکمیت مذهبی  به عنوان مهمترین متحد آینده کشورش در منطقه، لااقل نا باوریش به"افیون توده ها بودن دین " را  در شرایط جدید ، یعنی جهانی به کام "نئولیبرالیسم" به نمایش گذاشت. (تعبیر کارل مارکس از دین که : " افیون توده ها "ست، بیشترازشرق مورد عنایت غرب بوده است : در جهان دوقطبی گذشته ، جهت ترساندن مردم از کمونیسم و شوروی و در دهه های اخیر برای مبارزه خودشان با مذهب).
چند هفته بعد، یعنی 25 فوریه 1989ادوارد شواردنادزه ، وزیرخارجه وقت شوروی ، واکنش و پاسخ رسمی ولی آن هم غیر علنی  کشورش را به پیشنهادات ارائه شده از طرف هیئت ایرانی در مسکو ، حضورا به آیت الله خمینی تقدیم می کند. این جنب و جوش دیپلماتیک ، تاحدودی هم به بیماری رهبر ج.ا مربوط می شد که برای احتراز از اختلاف نظرها ی آتی در مورد برقراری روابط استراتژیک با "ابرقدرت شرق" مقامات می خواستند  پیش از فوتش رئوس اساسی توافقات را به تایید او برسانند. برای شوروی هم این امر به همان اندازه حائز اهمیت بود.چند ماه بعد، 20 ژوئن ، باعجله  در حالی که تنها دوهفته از فوت بنیانگذار ج.ا گذشته بود، هاشمی رفسنجانی ، رئیس مقتدرمجلس شورای اسلامی، به همراه محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران ، به مسکو میروند تا توافقات کارشناسان طرفین ، طی این چند ماه را، اجرایی کنند. و از آن زمان تا امروز، صد ها توافقنامه  بین دو کشور به امضاء رسیده است .
15 اکتبر 2008، تجدید بیعتی دوباره  بین رهبران دو کشور صورت می گیرد. این بار ولادیمیر پوتین  به بهانه حضور در اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر، برای آن به تهران می آید تا در دیدار با آیت الله خامنه ای،در شرایطی حساس و بحرانی برای ج.ا.ا ،  توهم "سستی طناب" روس ها برای خزیدن به چاه ماجراجویی های بین المللی را، درذهن طرف مقابل  بزداید. با این تفاوت که نه پوتین ، شواردنادزه و نماینده یک امپراطوری در حال سقوط بود که بتوان " کفش " از پایش در آورد و نه آقای خامنه ای ، آیت الله خمینی ، که امضا و تاییدیه دوران نقاهتش هم ، برای دوطرف آنچنان مهم باشد.( ادوارد شواردنادزه  در مورد دیدارش با رهبر ج.ا، درکتاب خاطراتش می نویسد:" تصورش را بکنید که من با لباس رسمی به دیدار آیت الله می روم و آن ها دم در اتاق، مثل مسجد کفش مرا از پایم در می آورند". با پوتین آقای پوتین ولی نمی شداز این شوخی ها کرد ).
تفاوت روسیه با شوروی از جمله در آن است که این کشور اینک مانند دیگر کشورها، منافع اقتصادی خود را مبنای مناسباتش با دیگران قرار می دهد .اتحاد شوروی ، در روابط خود مجبور به منظور کردن مجموعه ای از ملاحظات بود که در موارد متعدد اقتصادش را تحت فشار قرار می داد. حال  پس از بروز اختلاف نظرهای اخیربین ج.ا و روسیه، بر سر برنامه هسته ای و تحریم ج.ا.ا ، آینده و کیفیت روابط دو کشور، بیش از پیش  در مرکز توجه محافل سیاسی قرارگرفته است.
روسیه امروز تمام ظرفیت های فنی ، اقتصادی و نظامی خود را در جهت حفظ و گسترش تسلطش بر منابع طبیعی نفت و گاز، در نواحی قطب شمال متمرکز کرده است که به تخمین کارشناسان، اصلی ترین منابع تامین انرژی جهان  در دهه های آتی  می باشد. همه نگاه ها  از چین و ژاپن گرفته تا اروپا و آمریکا  به این نواحی دوخته شده است . مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه وقت آمریکا گفته بود که این منابع به کل جامعه جهانی و نه فقط به روسیه  تعلق دارد. روسیه با تکیه بر این ثروت بالقوه عظیم ، خواب های خوشی می بیند که برای تعبیر آن  باید با تمام این قدرت ها، هم زمان شطرنج سیاسی بازی کند . ج. ا برای چنین کشوری، نقش آن پیاده حساس وسط صفحه را بازی می کند که حفظ آن  تنها تا آغاز حرکت های سرنوشت ساز  اهمیت دارد. وگرنه  همه مهره ها ی بزرگتر را هم  در مراحل بعدی ، میتوان قربانی کرد تا قربانی نشد. ج.ا اما درآرزوی آن است که نقش پیاده ای را برای روسیه بازی کند که در آخر بازی به وزیر تبدیل شود.
عدم استقبال از پیشنهادات روسیه برای تبادل اورانیوم در خاک آن کشور و توافق با ترکیه و برزیل ، نشانه بی اعتمادی دولتمردان ج.ا به آینده روابطی مطلوب با روسیه می تواند باشد. نتیجه این "سرپیچی" ولی برای آنان بسیار گران تمام شد: آمریکایی ها  برخلاف قول و قراری که قبل از توافق تهران با برزیل و ترکیه گذاشته بودند، از تایید توافق تهران  سر باززدند.( روسای جمهور برزیل و ترکیه  رسما با انتقاد از آمریکا ،اعلام داشتند که اوباما پیش از توافق سه کشور ، در تماس با آن ها، حمایت خود را از این اقدام اعلام کرده بود. منظوراحمدی نژاد هم از "عهد شکنی آمریکا" در سخنان اخیرش، اشاره به همین امر است). روسیه هم در پاسخ به بی اعتنایی تهران به "ابتکار"ش ، در مقابل اقدامات تنبیهی و تحریم ، واکنشی را که انتظارمی رفت از خود نشان نداد .
24 ژوئن  مدودف ، رئیس جمهور روسیه ، جهت دیدار با اوباما، راهی واشنگتن خواهد شد. پیش بینی می شود که روسیه اینبار بتواند موافقت آمریکا را برای پیوستن به "سازمان تجارت جهانی" (WTO ) به دست آورد. مجموعا 153 کشور، با در اختیار داشتن 96 در صد کل تجارت جهان ، عضو این سازمان هستند. روسیه با داشتن سهم دو درصدی خود در بازار بین الملل ، بزرگترین کشورغیر عضو می باشد که درخواست عضویتش همیشه با مخالفت آمریکا روبرو شده است. در صورت موفقیت مدودف در جلب حمایت اوباما در این رابطه ، می بایست منتظر سردی هرچه بیشتر روابط روسیه و ج. ا باشیم. زیرا آمریکایی ها نیز بدون توافقاتی در مورد ایران ، چنین امتیازی به روسیه نخواهند داد. امری که در وضعیت کنونی  می تواند مهرو نشانی هم بر تحولات خارجی و داخلی ایران باقی گذارد.

هیچ نظری موجود نیست: