در دوران انقلاب هم ، چیزی شبیه به همین سردر گمی امروز در ارتباط با "جنبش سبز" ، در میان چپ ها وجود داشت . یادتان می آید که در هر راهپیمایی ، بخصوص راهپیمایی های میلیونی ، آنگاه که سیل خروشان جمعیت ، در خیابان اصلی به سمت میدان شهیاد( آزادی) در حرکت بود، ما در خیابانی فرعی ، جدا از مردم ، جمع می شدیم و بحث می کردیم که : طبقه کارگر باید صف مستقل خود را داشته باشد و یا باید داخل صف مردم ( خرده بورژوازی !) شود. بعد هم بحث بالا می گرفت و به هم انگ " توده ای خائن " و "مائوئیست " و غیره می زدیم. مردم هم گاهی یک سرکی می کشیدند تا ببینند ، این جماعت چرا اینجا جمع شده اند و چه می گویند. بالاخره وارد راه پیمایی اصلی می شدیم ، دورتادور خود را هم زنجیر درست می کردیم تا قاطی "خرده بورزوازی" نشویم و شعار می دادیم : "اتحاد ( خیلی جالب است : اتحاد) ، اتحاد، اتحاد ، ای ملت ، ما با هم متحد می شویم ، تا برکنیم ریشه استبداد . درود ، درود، درود ، درود بر..... " درود برکی ؟ باز هم دعوا و چند صدایی بر سر این که : " درود بر فدایی " یا " درود برخمینی" یا... در همین حیص و بیص هم فشار جمعیت زنجیرمان پاره می کرد و سیل ما را با خود می برد.
ولی چه کیفی می کردیم وقتی توی زمین فوتبال دانشگاه تهران جمع میشدیم و بدون مزاحمت "خرده بورژوازی"، دور زمین می چرخیدیم و شعارهای چپ اندر قیچی می دادیم.
مردم اینک دوباره در خیابان ها به حرکت درآمده اند و انبوه جمعیت ، با گرایشات و علایق طبقاتی مختلف ، پس از سال ها سر به در و دیوار کوفتن ، به طور خود جوش و با بهره گیری از خرد جمعی، بر سر "کلی ترین خواست های مشترک " ، به توافقی نانوشته دست یافته اند وبا این تدبیر، راهپیمایی میلیونی پس از انتخابات را سامان داده اند .
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد که بسیاری از ما "چپ" ها هنوز در همان پوزیسیون سنتی در جازده ایم : تخطئه کردن خواست های مشترک مردم ، با بزرگنمایی برخی شعارهای افراطی، آن هم نه در راهپیمایی های بزرگ ، بلکه در تظاهرات پراکنده ، از سوی گروهی ، و به بهانه " حضور طبقات متوسط و نه زحمتکشان" ، در جنبش ، به آن پشت کردن ، از طرف گروهی دیگر از چپ ها ، تکرار همان" درخیابان فرعی ایستادن " و" نظاره گر منفعل بودن" حرکت مردم است.
ولی چه کیفی می کردیم وقتی توی زمین فوتبال دانشگاه تهران جمع میشدیم و بدون مزاحمت "خرده بورژوازی"، دور زمین می چرخیدیم و شعارهای چپ اندر قیچی می دادیم.
مردم اینک دوباره در خیابان ها به حرکت درآمده اند و انبوه جمعیت ، با گرایشات و علایق طبقاتی مختلف ، پس از سال ها سر به در و دیوار کوفتن ، به طور خود جوش و با بهره گیری از خرد جمعی، بر سر "کلی ترین خواست های مشترک " ، به توافقی نانوشته دست یافته اند وبا این تدبیر، راهپیمایی میلیونی پس از انتخابات را سامان داده اند .
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد که بسیاری از ما "چپ" ها هنوز در همان پوزیسیون سنتی در جازده ایم : تخطئه کردن خواست های مشترک مردم ، با بزرگنمایی برخی شعارهای افراطی، آن هم نه در راهپیمایی های بزرگ ، بلکه در تظاهرات پراکنده ، از سوی گروهی ، و به بهانه " حضور طبقات متوسط و نه زحمتکشان" ، در جنبش ، به آن پشت کردن ، از طرف گروهی دیگر از چپ ها ، تکرار همان" درخیابان فرعی ایستادن " و" نظاره گر منفعل بودن" حرکت مردم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر