"پرسترویکا" به سبک اوباما

"پرسترویکا" را در فرهنگ لغت ، "تجدید ساختمان" معنی کرده اند. در فرهنگ سیاسی ولی این واژه ، عقب نشینی های گام به گام "گارباچف" در مقابل غرب را تداعی می کند که سرانجام به سقوط اتحاد شوروی منجر شد.
درست یک ماه از شروع ناآرامی ها در تونس ، که به فرار رئیس جمهور بن علی انجامید ، می گذرد. در این یک ماه، مصر، یمن و اردن هم دستخوش ناآرامی های سیاسی کمابیش مشابهی شده اند.
باراک اوباما، که بسیاری او را "گارباچف آمریکا" نام نهاده اند، در پیام تلفنی 28 ژانویه خود به حسنی مبارک، یکی از مهمترین متحدان خاورمیانه اش، می گوید که دولت مصر باید حقوق مردم این کشور را محترم شمرد. این اقدام ، برخورد "گارباچف" با "اریش هونکر" رهبر آلمان شرقی را به یاد می آورد که تنها چند هفته قبل از 9 نوامبر 89 ، روز سقوط دیوار، در برلین اورا صمیمانه در آغوش کشید و بوسید و آهسته به او گفت که چمدان هایش را ببندد. ترجمه "دیپلماتیک"ش این جمله از "گارباچف" بود که : "قطار تاریخ منتظر ما نخواهد ماند"!
هونکر رفت ، دیوار فروریخت و بجز "چائوشسکو" که با وجود عضویت کشورش، رومانی، در پیمان ورشو و کنترل ارتش این کشور توسط نیروهای این پیمان ، به توهم "مستقل بودن " دچار شده بود، و سزایش را هم دید، بقیه روسای کشورهای بلوک شرق چون "وویزیچ یاروزلسکی" در لهستان ، "ادوارد گریک" در بلغارستان ، "یانوش کادار" در مجارستان و "گوستاو هوزاک" در چکسلواکی، با زبان خوش ، "قدرت" را واگذار کردند و برگه بیمه عمرصادره در غرب را از دست "گارباچف" ، که قول و قرارهای شکل" وادادن"را، با رقبا گذاشته بود ،دریافت داشتند. گارباچف بعدها اظهار داشت که در دیدارش با هلموت کهل ، صدراعظم وقت آلمان ، ابتدا قراربود که برداشتن دیواربه قرن 21 موکول شود ولی بعد تصمیم دیگری می گیرند. دایره تغییرات البته درچارچوب هم پیمانان شوروی باقی نماند و یوگسلاوی غیر متعهد هم، که ایستادگی اش در مقابل شوروی همیشه با "به به ، چه چه " غرب مواجه می شد، طبق نقشه ای آماده، دردستورکار اولویت های "ناتو"پس ازفروپاشی پیمان ورشو، تکه و پاره شد ." سوسیالیسم مستقل" آلبانیایی هم ، که از آن به عنوان" تجربه منحصر به فرد" نام می بردند، با برهم خوردن توازن نیرو در اروپا، خودش داوطلبانه و بدون خونریزی ، خود را منحله اعلام کرد. از آن سمت هم " مدل سوئدی "، که با پایان جنگ سرد، و از میان رفتن "خطر سرخ"، از همه آوانس های دریافتی از اتحادیه اروپا و آمریکا محروم شده بود، عمرش به سر رسید و بیکاری و رکود را تجربه کرد.
ماهیت تحولات اخیر کشورهای اسلامی را بدون بررسی وضعیت قدرت های اصلی بازیگر در صحنه جهانی یعنی آمریکا ، اروپا ، روسیه و چین ، نمی توان سنجید. آمریکا و اروپا اینک با بحران مالی و اقتصادی ، بدون چشم انداز امیدوار کننده ، دست و پنجه نرم می کنند. روسیه هم مدت هاست که تنها می تواند به حفظ آنچه دارد، کمر همت بندد . تنها چین است که در حال حاضر به تنهایی بیش از بانک جهانی، وام می دهد و اقتصاد آمریکا را نیز، به گفته کارشناسان ، به گروگان گرفته است. رئیس جمهور چین "هو چین تائو " ، قبل از سفر اخیر خود به آمریکا اظهار داشت که کشورش از سیستم ارزی جهانی راضی نیست و جهت جایگزینی "یوآن " به جای دلار به عنوان ارز ذخیره بین المللی اقدام خواهد کرد.فعلا ولی پس از دیدار، این خواست خود را کنار گذاشته است.
از طرف دیگر نفوذ روزافزون چین در جهان اسلام و همسویی منافع استراتژیک این قدرت با "اسلام گرایی" برکسی پوشیده نیست. کافی است که به مقاله "لوموند دیپلماتیک " ژانویه 2011 : " چین و عربستان سعودی: بازگشایی جاده ابریشم" و یا تحلیل "سعد محیو" در روزنامه "الخلیج " در تاریخ 11 اکتبر2010 با عنوان :" چین و اسلام ، اتحادی که جهان را تغییر می دهد" ، مراجعه کنید تا مطمئن شوید که دیگر هیچ تحولی در این حوزه جغرافیایی و مذهبی، بدون عبور از میدان جاذبه سیاسی این ابرقدرت نوظهور ، تحقق پذیر نیست.
با درنظر گرفتن این واقعیات است که " دومینوی ریزش مهره ها در کشورهای اسلامی " از طرفی و ضرورت انجام "پرسترویکا "در آمریکا، از طرف دیگر را ، شاید بتوان در ارتباط با یکدیگر و متناسب با تغییرات پدیدآمده در توازن نیروها در جهان دانست.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
در نوشته های شما غایب اصلی مردم اند اکثرا اشاره نمی شود یا به صورت خیلی کم رنگ .در صورتیکه بدون آنان تحولات جدی غیر ممکن است. اگر اوباما و یا هر شخص دیگری قبل از آغاز تحول آن را می بیند و تذ کر می دهند فقط تیزبینی و هوشیاری آنان را نشان می دهد نه چیز دیگری را .
اگر اعتقاد داشته باشیم که سیاست در مطبخ " دیگران " طبخ می شود.حرف اول و آخر را مردم می زنند ،حتی اگر حرکت از بالا باشد .واکنش مردم چه مثبت ،چه منفی ،و چه بی تفاوت، تعیین کننده است . نوع واکنش مردم هم به چند عامل عینی بستگی دارد.
به امید انتشار مقاله های تحلیلی بیشتر ازشما . ( در حوزه ،علوم دینی را به علوم عقلی - تحلیلی - و نقلی - قال فلان - تقسیم می کنند ).
موفق باشی

Khosro Sadri گفت...

باتشکراز پیامتان
حق با شماست. چون من"مردم" را "همیشه قربانیان تاریخ " می دانم ونه تصمیم گیرندگان.استنباط خودم را در این مورد در مطلب" ما نامحرمان جهانیم " نوشته ام.

ناشناس گفت...

باجواب شما به اظهارنظرم مقاله "ما نامحرمان جهانیم " تان را خواندم .پیام اصلی آن مقاله این است که چرا سیاست مداران با مردم رک و راست نیستند.
علوم و فنون از قدیم پیچیده بود و امروز علاوه بر پیچیدگی ،تخصصی و گسترده تر هم شده است .حتی سحر وجادو و شعبده بازی هم راه و روش خود را دارد و یاد گرفتنی است تا در رشته ای وارد نشوی و مهمتر از آن
فن آن را یاد نگیری و در آن زحمت نکشی انتظار نداشته باشیم دیگران به همین راحتی آن را به ما ارائه دهند آن هم بصورتی که بتوانیم سر از کارهای اساتید آن رشته ها دربیاوریم . وبعد از یادگیری هم به قول مولوی
از هزاران اندکی صوفیند - باقیان در دولت او می زیند .
مگر مثلا پزشک به بیماری که تخصص ندارد رک و راست می گوید که چرا بخاطر نوشته شدن چند عدد در آزمایشات یا سیاهی و سفیدی تصاویر پزشکی ،این یا روش درمان را باید درپیش گیرد ،تا سیاست مداران رک و راست بگویند ؟
هر مشکل و مسئله را از خودش باید حل نمود مسایل فیزیک شیمی ،طب و ... هرکدام از طریق منطق و در چارچوب قوانین خودش قابل حل و بحث است هر چند که اینها هیچکدام مرز کاملا شفاف ومشخص از هم ندارند.
در همان مقاله هم بقول شما خبرهای خنثی را هم می توان تجزیه تحلیل کرد که چرا سیل و زلزله و تصادفات جاده ای و هوائی حداقل صدمات را یک کشوری می زند و در کشور دیگر نه . چرا در کشوری در مدت کوتاهی این خسارات بازسازی می شود در کشور دیگر نه.وقتی نتوانیم اینها تجزیه تحلیل کنیم " صاحبان قدرت به مردم نخواهند گفت که دعوا سر چیست " اگر هم بگویند نمی توانیم هضم کنیم . بقول مولوی
مرغ پر نارسته چو پران شود - لقمه هر گربه ی دران شود
چون بر آرد پر بپرد او به خود - بی تکلف بی صفیر نیک و بد
و به همین قیاس است که انتظار داری صدای امریکا و بی بی سی و دیگران حقوق از کسی بگیرند و در خدمت رقیب یا دشمن آن شخص باشند.
و نیز سوال شما در آن مقاله درباره " اشرف مخلوقات " .به خاطر قوه تکلم و تفکر است که اشرف مخلوقات نامیده می شود .همه مخلوقات دیگر اسیر طبیعت اند و این اشرف مخلوقات است که طبیعت بی کران را رام می کند به تصرف خود درمی آورد اگر خیلی جاها هم کارهای بد انجام می دهد تقصیر تفکر نیست بلکه سوئ استفاده و زیاده خواهی انسان است ( هر چیزی بازار مصرف - مقبولیت - داشته باشد تقلبی آنهم وجود خواد بود - روز و شب ، خیر و شر در کنار هم قابل تشخیص اند -)
بقول شما " مردم قربانیان تاریخ" بودند اما خون و آتش آنها حاکمان و ستمگران را نیز قربانی کرده کمتر یا بیشتر . ولی در کل رو به پیشرفت و ترقی است از برده بی اختیار تا به امروز ، در این سو نیز از فرعون و کلیسا های قرون وسطی تا به امروز .
باز از مولوی بشنویم
خار جمله لطف ، چون گل می شود - پیش جزوی که او سوی کل می رود
چون دلش آموخت شمع افروختن - آفتاب او را نیارد سوختن
گر همی خواهی که بفروزی چو روز - هستی همچون شب خود را بسوز
آنچ جگر سوزه شود باز جگر سازه شود
موفق باشی

Khosro Sadri گفت...

باتشکر
من با اساس نگرش شما که باید آموخت و به پیش رفت موافقم .برای همین است که نظر وتجربه خود را می نویسم. آنچه در باره مردم و قدرتمندان گفتم ولی چیزی است که تا امروز اتفاق افتاده است و روزی اگر بشر حاکم برسرنوشت خود شود وضع تغییر خواهد کرد. قدرتمندان را به زیر کشیدن آموزش می خواهد ولی اداره جهان را یک دانش آموز هم بهترازابرقدرت ها می تواند. سالیانه میلیاردها دلار برای مسابقه تسلیحاتی دور ریخته می شود و یک میلیارد گرسنه داریم. با نگاه به این کارنامه بشری، او شرفی برجانداران دیگر که ندارد هیچ ، بی شرف ترین آنهاست.

پرویز گفت...

اقای صدری . سرمایه داری نه عوض شد و نه دموکراتیک.نظران مارکس و انگلس و لنین همه در مورد انان تغییر نکرد و خلق های جهان هم با تغییر این شیوه زندگی به دموکراسی خواهند رسید. در مورد گورباچف و دوستان غارتگرش هم به اندازه گافی گفته شد . خیانت به سوسیالیزم . نوشته راجر کران و توماس کنی را مطالعه فرمایید . احزاب بین الملل کمونیستی علی رغم فروپاشی اردگاه بزرگ سوسیالیزم در حال شکوفائیست . قبل از فروپاشی و زمان جنگ سرد خلق ها به شیوه مبارزه با استعمار پیش رفتند و امروز بعد از فروپاشی این اردگاه ارام و با بازپس گیری مواضع از دست داده بر می خیزند. آمریکا و دوستانشان تنها با کمک بنیاد گرایان دینی و غیر دینی نفس می کشند مردم می فریبند و زحمت ما می دارند. ناتو در جهان تخریبی برای همه مردم جهان واضع و اشکار می شود.مردم عادی هم می اموزند که بقعه ها دفینه اندیشه های ارتجاعیست و به زباله دان تاریخ ریخته خواهند شد.......

Khosro Sadri گفت...

با سلام به پرویز
امروز ولی کشورهای غربی و بخصوص آمریکا، با بنیادگرایی اسلامی درجنگند. بازی هم نیست زیرا اهداف استراتژیک متضادی را نمایندگی می کنند. اسلام گرایی اکنون با ابرقدرت های دیگر برضد غرب همکاری می کند.