ما نامحرمان جهانیم !

بیش از صد سال است که مردم جهان ، لحظه به لحظه ازطریق وسایل ارتباط جمعی، از وقایع دنیا باخبرمی شوند: سیل آمد؛ زلزله شد؛ هواپیما سقوط کرد؛ تصادف شد ؛ آن بابا مرد و این یکی بلیطش برد. این ها خبرهای خنثی هستند و معمولا همانگونه که باید، منعکس می شوند. ولی در حالی که بیشترین بخش خبری که به طرق مختلف به خورد ما می دهند، اخبار سیاسی است، من و شما در بسیاری موارد حق نداریم بدانیم که اتفاقات دراین حوزه چرا رخ می دهند. روزانه ده ها بار می شنویم که : کودتا شد؛ ترورشد؛استعفا داد؛ شکست خورد؛ به قدرت رسید؛ مانور نظامی انجام شد؛ اسلحه فرخته شد؛ در سازمان ملل محکوم شد؛ سرنگون شد و... و هیچکس هم به ما نمی گوید که عوامل اصلی چنین وقایعی چیست. ما باید بپذیریم که آمریکا برای "نجات بشریت" است که "بمب اتم" را روی ژاپن می اندازد،به عراق حمله می کند و با ج.ا مخالف است. مردم آلمان باید به همین ترتیب، حرف های "پیشوا" را قبول می کردند و قس علیهذا.
چرا صاحبان قدرت به مردم نمی گویند که دعوا بر سر چیست؟ چرا ما نباید بدانیم که جغرافیای سیاسی جهان ، چرا و تحت تاثیر چه عواملی شکل می گیرد؟ چه فاجعه ای رخ می داد اگرآقای بوش ، به جای آن همه تئاتر بازی کردن برای اشغال عراق و افغانستان، ، که تنها چون کوه یخ ، نوکش رویت شد، می گفت که آمریکا، در رقابت با چین ، اروپا، روسیه، ژاپن ، تصمیم دارد ازآخرین توانش استفاده کند، تا مرگ امپراتوریش را به تاخیر اندازد؟ چرا ج.ا، نمی تواند رک و پوست کنده اعلام کند که مملکت ما در کجای این کش و قوس های قدرت ها جای دارد و چه نقشی به عهده گرفته است؟
"صدای آمریکا"، "بی بی سی" ، "سی ان ان" ، " ایتارتاس" ،"شین هوا"، و... چرا به مخاطبان خود نمی گویند که بر اساس دستورالعمل کاملا حساب شده و در جهت منافع قدرت پشت سرشان ، فعالیت می کنند و برای رسیدن به هدف خود، گاه بزرگنمایی، و گاه نادیده گرفتن وقایع و حقایق، از بدیهی ترین شگرد های آنان است؟ مردم دنیا چرا باید با حدس و گمان به آنچه در پس پرده رخ می دهد، نزدیک شوند؟ اظهارات رسمی در مورد" حادثه11 سپتامبر"، " قتل کندی"، " مرگ یاسرعرفات" و ... از آن رو مورد شک و تردید قرار می گیرد که مردم به تجربه در یافته اند که در عالم " سیاست" آنچه صورت می گیرد، غالبا توطئه است و فریب. آنچنان فریبی که حتی برای سعی من و شما در جهت کشف حقیقت هم ، انگی به نام "داشتن توهم توطئه "، آماده کرده اند تا مجبورشویم، فقط آنچه را تکرار کنیم که آن ها می خواهند.
جواب این "چرا" ها چیزی نیست جز آن که: ما مردم، نامحرمان جهانیم و قراراست که همیشه گوشت دم توپ "قدرت" ها باقی بمانیم تا هروقت خواستند با شعارهای ناسیونالیستی، مذهبی و... راه وار و سربزیر، به قربانگاه روانه مان کنند. این است اساسی ترین نقشی که قدرتمندان در تمام طول تاریخ برای انسان ها قائل بوده اند وامروز این شیادی ، تنها مدرن و پیچیده تر شده است.
ازساخت اولین بمب هسته ای تا کنون، طبیعت سیاره ما با سرعت به سمت نابودی پیش می رود .تا جایی که به باور دانشمندان، چون استیون هاوکینگ، حتی تا کمتراز صد سال دیگر، زمین قابلیت زیست محیطی خود را به حد بسیار زیاد از دست خواهد داد. در چنین وضعی به این حقیقت تلخ باید اندیشید که چرا سالانه،صدها میلیارد دلارحاصل کار انسان ها ، از طرف قدرت های بزرگ، تنها برای رقابت تسلیحاتی و خنثی کردن توان حریفان، دورریخته می شود، در حالی که یک میلیاردنفردر دنیا، گرسنه اند؟آیا انسان را با چنین کارنامه ای، می توان "اشرف مخلوقات" نامید؟
مردم اگرنامحرمان جهان نبودند و سرنوشتشان به دست خودشان رقم می خورد، بشریت اینچنین بر لبه پرتگاه قرار نمی گرفت .

۱ نظر:

افشا گفت...

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/9/21/212169076175.html


رویدادهای جامعه را بر اساس فقط رفتار انسانها تحلیل کنیم حتما براه خطا خواهیم رفت.انسان محصول جامعه و سازنده آن هم است.اقتصادیات ؛ سنن ؛و باور های خرافی در جامعه در تکوین رویدادها و آنچه که حادث میشود نقش دارند.اینها خارج از توانایی انسان حاضر در جامعه است و برای برطرف کردن برخی از این موانع نسلهایی باید بکوشند.مثلا دین باوری (نه خدا باوری) مسئله ای است که هنوز هم در جوامع پیشرفته امروزی حل نشده است و میتواند گاهی دیکتاتورهای ضد بشری را بر این ملل حاکم کند.



برای غلبه بر این جباریت و اسنبدادها باید کوشید که ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی را در جامعه حاکم کرد.البته در شرایط ایران اگر همه مردم ایرانی هم دمکرات خواه بشوند امکان در هم شکستن استبداد بدست نخواهد آمد زیرا وابستگی ما بملل بیگانه راه نفوذی برای بازتولید استبداد است.


__دموکراسی چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/15/1.html
اقتصاد باید دمکراتیک بشود
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/9/6/795247575195.html