خطر حکومت نظامی!

سیستم های سیاسی در کشورهای سرمایه داری را شاید بتوان به یک عدد پیاز تشبیه کرد که خارجی ترین لایه های آن راآسیب پذیرو ضعیف ترین طبقات اجتماعی، سپس طبقه متوسط ومرفه در لایه های بعدی و مرکزی ترین بخش را ارگان های اصلی قدرت تشکیل می دهد. حد فاصل مردم و مرکز قدرت را هم احزاب و قوای سه گانه و... پر می کنند که هرچه کیفیت جنس وضخامتش بیشتر باشد، به همان نسبت "قدرت"، اگر با چالش های جدی خارجی درگیر نباشد، با ثبات تراست. زیرا از پاسخگویی و رویارویی مستقیم با مردم، معاف خواهد بود. در اقتصاد های دولتی ولی قشر مرفه ، اگر توانسته باشد علی رغم برنامه ریزی ها، خارج از سیستم رانت رشد کند، حامی قانونی ندارد و در تعارض با دولت قرار می گیرد. شاید بتوان محاکمه غلامحسین کرباسچی و دستگیری "برج سازان" در سال1376 را ، نمونه ای از تلاش حاکمیت برای جلوگیری از پدیدار شدن ثروتمندان خارج از حیطه نفوذش دانست.
حال اگر این روبنای حد فاصل بین مردم و قدرت به دلایل گوناگون اقتصادی، فرهنگی و یا فشارهای خارجی، ضعیف شود، چیزی که امروز در ایران شاهدش هستیم،ابتدا فروپاشی سیاسی و سپس حکومت نظامی، یعنی رویارویی مستقیم کانون های" قدرت" با "مردم "، پدید می آید. در ج.ا ، روحانیت، به شکل سابق، دیگر نمی تواند بین این دوقطب میانجی گری کند. زیرا "خرافات" و "مجازات" ، یعنی محدوده تخصصی آن ها در مهارمردم، اثربخشی خود را از دست داده است. وضعیت بد اقتصادی، به تدریج سنتی ترین بخش های جامعه روستایی راهم از حکومت می راند.آیت الله مکارم هفته پیش گفت: " مردم پیش ما می آیند و از بیکاری شکایت می کنند. مگر ما وزارت کار هستیم؟" دشمنان استراتژیک ج.ا هم ، با زیر ضرب گرفتن روحانیت، تلاش می کنند تا مردم را هرچه زودتر، بی واسطه، به میدان مقابله با نظامیان بکشانند . آمریکا، در این میان ، برای پیش راندن سیاست های خود، همچون ج.ا ، بر روی ساده اندیشی مخاطبانش در کشور ما حساب باز کرده است. همه عالم اینک میداند که تنها تسلط بر منابع انرژی و موقعیت ژئوپولیتیک ، در رقابت با چین و روسیه ، آمریکایی ها را این گونه فعال، متوجه منطقه کرده است. با این حال ،آن ها با عوامفریبی و سوء استفاده از میل ایرانیان به داشتن آزادی و دمکراسی ، یعنی دو کالای نایاب در ایران امروز، از طریق وسایل ارتباط جمعی ، سعی دارند تا حضورمرگ آورخود را در خاورمیانه ،" خیرخواهانه" و "بشردوستانه " قالب کنند، بلکه بتوانند خود راحامی مردم ایران معرفی و راه تشبثات آتی را ، هموارنمایند . تاجایی که" صدای آمریکا" ، با جعل واقعیات توسط مجریانش، از جمله ادعای"قصد آمریکا برای ترویج دمکراسی، در حمله به عراق"، روی رسانه های ج.ا را سفید نموده و خوش باوران ، چون آن ها که عکس خمینی در ماه دیدند را برای صید، نشان کرده است. ( مجری صدای آمریکا در برنامه" تفسیرخبر" به مناسبت خروج نظامیان آمریکایی ازعراق، علت "حضور"آن ها را "برقراری دمکراسی" عنوان می کند. در صورتی که بهانه ، "سلاح کشتار جمعی" بود و هیچ اظهارنظر رسمی هم جز این ادعا نکرده و نمی تواند بکند).
دولت احمدی نژاد در چهار سال اول، با بیان داستان های امام زمانی و " هاله نور" سعی داشت در چارچوب روش های رایج آخوندی، کشورداری کند. پس از افتضاحات انتخابات سال گذشته ، تاکیدات احمدی نژاد بر "ملی گرایی" وسخنان رحیم مشائی در این زمینه وبر سرنیزه کردن "لوح کوروش"، و دیگرسوءاستفاده ها از احساسات ناسیونالیستی، می تواند به ابزار کار برقراری حکومت نظامیان ،تعبیر شود. چالش های جدید داخلی و خارجی، اگر به مراحل سرنوشت ساز نزدیک شوند، روحانیون را که در هر حال ، در شهر و روستا، در تماس مستقیم با مردم ، در مورد اقدامات خشونت آمیز و وضعیت اقتصادی ،از جانب آنان مورد بازخواست قرارمی گیرند ، حذف خواهد کرد. تلاش های خامنه ای و رفسنجانی برای باز سازی وجهه روحانیت، در پی دهن کجی های احمدی نژاد به برخی توصیه های رهبر، شاید جهت جلوگیری از این روند باشد. وزیر خارجه آمریکا، با این حال " دیکتاتوری نظامی" را، هم اکنون، در ایران ،مستقر می بیند.
مباشران جهانخواران در صحنه سیاسی ایران، زمانی چشم و دست به سمت آسمان ، آرزوی دیدن بمب افکن های آمریکایی بر فراز خاک کشورمان می کردند تا شاید تانک ابرقدرت مجبورنباشد فاصله بغداد تا کابل را بی راهه رود.امروزآن ها به این حداقل که شاهد درگیری خونین بین مردم و نظامیان در خیابان باشند هم، خوشنود و راضی اند. آن ها خوب می دانند که برنده چنین وضعی تنها بیگانگان خواهند بود. هزاران مغلطه و شعبده بازی هم برای وارونه جلوه دادن تمایلات واقعی خود، در آستین دارند.
نظامی شدن فضای سیاسی کشور، به نفع جنبش مردم ایران نیست.

هیچ نظری موجود نیست: