تصمیم حمله غافلگیرکننده به ایران را احتمالا با این تحلیل به خورد ترامپ دادند که گویا می توان در مرحله بعد از آن از نارضایتی مردم ایران استفاده کرد و حکومت را سرنگون نمود. چرا؟
زیرا برنامه هسته ای ایران را یا با بمباران اتمی، با حمله زمینی و یا با جابجایی قدرت می توان از بین برد.
در اینجا سناریوی استفاده ازنیروی زمینی آمریکا که بر طالبان هم فایق نیامد، مسلما منتفی است. بمباران اتمی هم عواقب غیرقابل پیش بینی برای آمریکا و جهان دارد.
پس باید برای سرنگونی کسی مانند رضا پهلوی و مجاهدین خلق را که تعهد سپره اند، در صورت به قدرت رسیدن ،مطابق میل اسرائیل عمل کرده و برنامه هسته ای را هم تعطیل کنند، وارد معادلات کرد.
انسجام و وحدت مردم وروشنفکران و نخبگان جامعه در همین چند روز، نشان داد که حتی اگر مولفه های اصلی و ضروری "رژیم چنج" هم فراهم بود، باز هم این طرح نتانیاهو در ایران عملی نمیشد.
از مهمترین عوامل سرنگونی حکومت ها، در کنارضعف و عدم یکپارچگی نظامی ، سیاسی و اجتماعی، اجماع نسبی بین المللی برعلیه آنهاست. و ج.ا درچنین وضعیتی قرار ندارد.
در کنفرانس جی 7 حتی مکرون که کشورش متحد آمریکاست ، با تعجب و اعتراض به اعلام برنامه سرنگونی ج.ا از طرف ترامپ واکنش نشان داد.
ج.ا ولی متحدان استراتژیکی چون چین ، روسیه و دوستان اتمی مانند پاکستان و کره شمالی دارد. و تفاوتش تنها در همین مورد با عراق، لیبی و سوریه در آن است که آن ها فقط با یک قدرت بزرگی که گرفتار مسائل خود است، یعنی روسیه هم پیمان بودند.
ج.ا ولی نه فقط برای روسیه بلکه از نظر اقتصادی و مهمتر از آن به لحاظ جغرافیای سیاسی برای ابرقدرت جوان چین نیز اهمیت حیاتی دارد.
حال با وجود درماندگی اسرائیل و نیاز روزافزونش به کمک های مستقیم نظامی آمریکا در حمله به ایران، اگر چنین حمله ای محدود و کوتاه مدت برآورد نشود، بعید است که عملی گردد.
در چنین شرایطی شاید بتوان تصور کرد که چین و روسیه برای وارد کردن ضربه کاری به آمریکا در منطقه، او را به گرداب درگیری با ایران بکشانند. ولی مشکل بتوان فکر کرد که این دو قدرت بزرگ که با وجود رقابت های ژئوپلتیکی با یکدیگر، درست بخاطر مبارزه با هژمونی آمریکا با هم متحد شده اد، هردو پشت ج.ا را خالی و یا بر سر آن معامله کنند.