تجاوز آمریکا و اسرائیل به میهنمان در جنگ 12 روزه ایرانی ها را واداشته است تا با بازنگری در اندیشه و کنش سیاسی خود، از جمله در رابطه با حاکمیت ، تلاش کنند تادر راستای تقویت همبستگی ملی و دفاع از امنیت و تمامیت ارضی کشور قدم بردارند.
از این رو می توان پیش بینی کرد که آن دسته از گروه های سیاسی که هویتشان با شعار "سرنگونی ج.ا" گره خورده است، از صحنه مبارزات سیاسی داخلی حذف شده و در آینده آشکارا در کنار دشمنان خارجی قرار گیرند.
تا همین جا هم سازمان هایی که بعضا 47 سال است شعار سرنگونی می دهند، این توضیح را به مردم بدهکارند که اگر شعارشان درست بود، چرا محقق نشد؟ شعار سرنگونی یک فحش سیاسی نیست که صحتش با میزان نفرت ما از رژیم سنجیده شود.بلکه چنین شعاری زمانی داده می شود که بر اساس تحلیل های درست ، اصولا در آینده نزدیک شدنی باشد.
بنا بر این شعار سرنگونی که در گذشته هم درست نبود، امروز چیزی بیشتر از همصدایی با دشمن خارجی نمی باشد. زیرا حال دیگر قابل کتمان نیست که اگر قدرت دفاعی ج.ا نبود، طرح "خاورمیانه بزرگ" آمریکا و اسرائیل چیزی از ایران باقی نمی گذاشت.
اگر پیش از تجاوز آمریکا و اسرائیل، عوامل آن ها قادر بودند با بزرگنمایی نارسایی های داخلی، و برپایی فتنه و آشوب، افکار وجریانات سیاسی را به سمت اهداف خود، یعنی رویارویی قهرآمیز با ج.ا هدایت کنند، امروز دیگر چنین حیله ای کارایی ندارد.
تاثیر بزرگترجنگ 12 روزه برنگرش جریانات سیاسی آن است که نتایج آن ثابت کرد که ج.ا توان دفاع از خود را دارد و از نظر موقعیت خارجی روی گسل های آسیب پذیر قرارنگرفته است. این واقعیت باعث شده است که روز به روز بر تعداد سلطنت طلبانی که سعی دارند با تقبیح خیانت رضا پهلوی و ارائه تحلیل هایی نو ، زمینه را برای امکان بقای سیاسی خود فراهم آورند، اضافه شود.
نتایج جنگ 12 روزه تاثیرات روند چند قطبی شدن جهان را درمنطقه با همکاری نزدیک نظامی کشورمان با چین و روسیه نشان داد .
بازندگان بزرگ این تحولات آن دسته از اصلاح طلبانی هستند که متعهد به دفاع از منافع غرب در کشورمان و جلوگیری از همکاری های نزدیک سیاسی ایران با رقبای آمریکا در جهان هستند. و اینک از روی نا امیدی به هر خفتی برای تغییر این معادله تن در میدهند.